خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

ازمایشات فوق سری

سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۴۴ ب.ظ

برای کار کردن بعضی جاها مثل استخر و رستوران و ... با هر عنوان شغلی، باید هر سال ازامایش کشت بدین! طی سه روز.. اکه نمیدونین چیه برین تو نت بگردین چون اونقدر جذابیت نداره که بخوام توضیحش بدم

امسال گفتن جاش عوض شده! هنوزم نفهمیدم عوض شده یا اینجایی که آدرس دادن و من رفتم به تازگی اضافه شده

حدس میزنم دومی باشه چون هیچ ندوم ازون ادمای اون مرکز قبلی رو ندیدم اینجا به خصوص اقای دکترش که خیلی نفرت انگیزه.. بماند

روز اول تشکیل پرونده دادم و قرار شد بدم ازمایشگاه که فرمودن ما ازمایشگاه نداریم و سع گزینه رو بهم معرفی کردن! دوتاش دو مرکز بهداشت بود که اولی به شدت شلوغ و دومی هم نزدیک جاییه که قبلا میرفتیم..اما سومی یه درمانگاه بزرگ درست یه خیابون قبل از خونه ی خودمونه

روز بعد قبل از کلاسم رفتم و مراحل مالی و تحویل طروفشو انجام دادم و البته ازمایش یکروز هم تقدیمشون کردم :پی

بدیش اینه که محل ازمایش دقیقا تو سالن انتظاره!

یعنی در هر صورت همه میبینن که رفتی اون تو!

روز اول که از اتاق خانم دکتر میای بیرون و میری دقیقا در بغلی جهت آزمایش شاید خیلی جلب توجه نکنه

اما روزای بعد.. به سرعت وارد سالن میشی و در مقابل چشمای زیادی که اونجا منتظرن نوبتشون بشه (اقایون و خانومهایی جهت انواع ازمایش یا رفتن پیش پزشک برای گرفتن نتیجه و ...) میری تو سرویس بهداشتی و بعد از 20 ثانیه (به اندازه قرار دادن ظرف مورد نظر در سبد ) میای بیرون و در حالیکه تمام صندلیا رو به تو هست و معلوم نیست چند جفت چشم بهت دوخته شدن سرتو پایین میندازی و از محل متواری میشی!

امروز دیدم شلوغتره گفتم یه طوری برم که کمتر حواسارو معطوف کنم به خودم و اون در لعنتی! وقتی رفتم داخل چنان در از دستم در رفت و با شدت کوبیده شد که فکر میکنم حتی طبقه بالاییا هم متوجهش شدم

رفتنا چون پشتت به جمعیته خیلی مساله ای نیست اما برگشتن دقیقا با همه فیس تو فیس میشی

جز منم اون لحظه هیچ کی اونجا نبود.. به هر حال با افتخار اما سربزیر از محل خارج شدم و بعد از گذشتن از زیر اونهمه نگاه به سرعت خارج شدم

یعنی واقعا جای بهتری برای قرار گرفتن این سرویسهای مخصوص نبود؟؟؟

حالا هنوز دو روز دیگه علافی داره.یکروز عصر برم نتیجه شو بگیرم و یکروزم قبل از استخر راس ۷:۳۰ همون مرکز بهداشت باشم برای صدور کارت

و همچنان تمام پزشکان و کارکنان همه ی استخرها معتقدن و مطمین! که این نوع ازمایش کوچکتربن ارتباطی به کار ما نداره!

حالا بماند که گاهیم ممکنه یک نفر ظروف و تحویل بگیره و برای چند نفر جانفشانی کنه!! به هر حال دی ان ای که نیست! 


----------

پ.ن: دوست و همکارم البته میخواست بیاد خونه مون.البته ک من حوصله شو نداشتم چون اومدنش با خودشه و رفتنش با خدا!!! و کلیم چرت و پرت از اجنه و از همسر مطلقه شو و فلانی و فلانی و .... میگه.گفته بود 10 البته و منم تا نزدیک 11 گوشیمو چک کردم و بعدش ک خبری نشد گوشی رو تو شارز گذاشتم و رفتم رو کاناپه ولو شدم و خندوانه نگاه کردم

با توجه به خستگی روز قبل و اینکه صبم ورزش بودم اصلا حس مهمون نبود اونم مهمونی که باید براش کاریم انجام میداوم!

پای تی وی صدای زنگ تلفنم و اس ام اس و شنیدم که ساعت 11:30 بود اما جواب ندادم!

به نظرم پرروییه آدم خودشو نهار جایی دعوت کنه!

اونم امروز ک منو مامی تنها بودیم و میخواستیم آب دوغ خیار بخوریم!

بله چنین موجود خبیثی هستم و کسی حق نداره برام برنامه بریزه و رو اعصابم راه بره!

دیگه تموم شد اون روزا!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۱۳
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.