فحش ناموسی
فک کنم نزدیک میدون توحید بودیم. خیلی شلوغ بود یه موتوریه به شکل خیلی بدی یهو اومد تو دل قرقی من! منم داشتم با نسرین حرف میزدم یهو برگشتم به موتوریه گفتم برو کنااااار! واقعا نزدیک بود بزنم بهش خیلی بد اومد جلو
یه نگاه متعجبی بهم انداخت و بعدشم عقب موند..جلوتر که رفتیم دیدم داره خودشو میرسونه بهمون گفتم نسرین آماده باش الان یه فوش ناموسی خفن میشنویم یارو تازه انگار فهمیده چه جسارتی بهش شده!
دور میدون بودم اومد گفت همیشه موقع رانندگی اینقد بی ادبی؟؟!!!!! گفتم آره مث تو!!
بعدشم گازو گرفت رفت فک کنم ترسید زیر بگیرمش با قرقی!
والا من که حرف بدی نزدم گفتم برو کنار فقط! ولی مشعوف شدم از اینکه یه آدم مودب دیدم و فوش نداد :دی
خب سفر همدانم به کلی مالید! در واقع مالوندمش!! از اولشم به دلم نبود که برم. دیروز فهمیدم هم پول جایگزینم و برا دو روزی که نیستم نمیدن!! هم یه بخشی از سفر با اتوبوسه! واقعا خر مغزمو گاز نگرفته که برم! بعلاوه که اونجام کلا تنهام! چون همراهیام همه بلا فاصله بعد مسابقه میرن و من میمونم تنها با چارتا جقله و یه مدیر و دستیارش که اونام سخت مشغولن
ولی دیروز خیلی لجشون گرفت گفتم نمیام و این خیلی حال داد. والا میخواستن از اول اینارو بگن! من که آخر ته و توی همه شو در میاوردم میفهمیدم قبل رفتن
دیروزم شاگردای ذلیل مردم اینقد اذیتم کردن نمیخواستم جایزه هاشونو بدم ولی دادم دیگه.چند تا ماماناشونم بودن ذوق زده شدن حالا خدا کنه باز ثبت نام کنن ترم جدید! فعلا که تعداد هرچی به مهر نزدیکتر میشیم کمتر میشه.البته که طبیعیه باید جا بیافته و هنوز اولشه ولی ازونجا که ما اونجا یه مدیر بووووووق داریم عقلش به این چیزا قطع نمیده حتی مغزش کشش نداره که باید تبلیغات وسیعتری در حد مدارس انجام بدن و حضوری برن.. کلا فک میکنه همه همینجوری باید بهشون وحی شده باشه و خود به خود بیان!
بعد چهار جلسه غیبت رفتم باشگاه فک نمیکردم اینقدم حضورم محسوس باشه که بعدش همه بپرسن چرا غیبت داشتی. از بس که اونجا خانومم خخخ
امشبم میرم عروسی.عیدتونم مبارک