حرارت مرده
دوشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۱۱ ق.ظ
ظهر مهمون و عصرم یه مهمونی خاله زنکی مزخرف...شنیدن اراجیف و چرندیات
شب دوباره مهمون..ای بابا
خسته شدم. میخوام تنها باشم
از خودم بیزارم
حوصله هیچ کسیو ندارم
خونه ی عمه گرمی وجود خودشو داشت.. دلم شدیدا میخوادش.. حیف!
بوی پاییز بدجوری پیچیده..
۹۶/۰۶/۲۰