زندگی ته گرفته
چند صفحه《آ》نوشتم آخرشم اون《آ》یی که استاد سرمشق داده بود نشد!
در حالیکه مشقامو مینوشتم به این فکر میکردم که تو دوران مدرسه وقتی زنگ هنر میشد اگر به جای اینکه با قلم نی به زور باهامون کار کنن و هیچی نشیم!! اگر خط تحریر کار میکردن الان وضعمون این نبود
امروز روز خیلی خوبی برا حجامت بود.پاییزم مث بهار سه تا حجامت هر بیست روز یکبار داره و اگر این سه و اون سه تای بهارو انجام بدین بدنتون خیلی سالم و قوی میمونه در مقابل بیماریا
منو مامی رفتیم.خانومه اومده بود برا خواهرشم جا گرفته بود!! خواهرش تو راه بود. انگار نونواییه!! مامی که تموم شد خواهره رسید ولی خانوم حجام گفت من بشینم منم که تو دلم داشتم به اون پرروها بد و بیراه میگفتم کلی دلم خنک شد!
خلاصه که برین حجامت الان وقتشه
عین دو هفته ای که دارم رژیم میگیرم غذام ته میگیره. حالم از خوردن مرغ و سبزیجات پخته بهم میخوره دیگه. فک کنم برا همین اشتهام کم شده
الانم یه تبلیغ گذاشت بعد ازین تخم مرغ آب پزم از بیرون بخرین!!!