خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

شروع سی و یک سالگی

پنجشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۳ ب.ظ

۳ هفته ی پیش پیمانه ی سی سالگیم هم پر شد و قدم به زمین و آسمون سی و یک سالگیم گذاشتم

قبلش اعلام کردم که "دیگه برام تولد نگیرین" و البته چون مصادف با روز اربعین هم بود عملا هم نمیشد برنامه ای اجرا کرد ولی خب برای قبل و بعدش هم خبری نبود

پودر کیکی ک برام خریده شده بود هنوز تو یخچاله

مهم کادوها بود که رسید

دوستامم همین هفته اخیر هدایاشونو با تاخیر زیاد اونم بعد کلی که غر زدم و ابرو ریزی کردم بهم تحویل دادن

از سی سال به بعد آدم باید پختگی خاصی توی رفتارش باشه..باید عاقلانه تر و منطقی تر زندگی کنه و تصمیم بگیره و رفتار کنه.. جز این هر سنی رفتار و شیوه خاص خودشو میطلبه.. نباید با رفتارای زیر سنمون خودمونو زیر سوال ببریم!

مثل چند تا پیرزنی که از مشتریامونن و وقتی میان کفر همه رو در میارن. بسکه الکی میخندن و جیغ جیغ میکنن.. بعدا فهمیدیم باشگاه بانوان میرن و تو کلاسای خنده شرکت میکنن..الکی میخندن و کاملا تابلویه که الکیه!! شادی حقیقی رو جایی جستجو میکنن که وجود نداره و این مایه تاسفه.. بگذریم

کتاب پس از تو رو میخونم.. جلد اولش " من پیش از تو" فیلمشو دیدم.. به اندازه کتاب قبلی جذبم نکرد..ولی خب هیجان خودشو داره که ببینی آخرش اون شخصیت کم عقل داستان چیکار میکنه؟!؟!

و دیروز یه خبر شنیدم! یکی از خواستگارام که خیلیم از طرف خانوادش اذیت شدم و تا حدی تحت فشار قرار گرفتم که همه با هم تلاش میکردن این وصلت مزخرف سر بگیره (حتی خانواده خودم!!!!) ازدواج کرده. اینکه ازدواج کرده مساله مهمی نیست. باید بگم باعث خوشحالیه چون به دلایلی همچنان گاهی احساس خطر میکردم! و الان خدارو شکر میکنم که کلا تموم شد

این آقا علاوه بر چند مورد مهمی که داشت و اصلا با شرایط و فکر و روحیات و خواست من جور نبود یه مورد اساسی داشت که اصلا نمیشد ازش چشم پوشی کرد اونم اینکه چاق بود!!!

و سایرین سعی داشتم اونو با قد ۱۷۲ بلند قد نشون بدن و میگفتن قدش بلنده و چاقیش به نظر نمیاد 😐 

شیوه ازدواجشم این بوده که دیگه خواستگاری نرفته ولی براش خواستگار پیدا شده . پدر عروس خانم از جلو مغازش رد میشده که اینو دیده و خوشش اومده رفته باهاش حرف زده!! بعدم دخترشو برده مغازه نشونش داده !!!! 

و خب بعدم که لی لی لی لی

اولش به این فکر کردم که جدا از چی این ادم تو نگاه اول خوششون اومده؟؟!! لابد همون چیزی که من تا دیدمش دهنمو کج کردم!

و بعد و مهمتر اینکه تو این زمونه ای که طرف خودش با خواست خودش میاد باز اعتباری به تهش نیست چطور میشه یهو و با سرعت یکیو اینجوری خفت کرد و جگر گوشه تو انداخت تو دامنش؟؟!! و خیلی چیزای دیگه..

به هر حال شنیدن این خبر دیروز خالی از لطف و مسرت نبود

آخرشم اینکه آهنگ جدید میخوام! سنتی زیاد دارم ولی آهنگای تند تر و شادتر میخوام برای وقتایی که پیاده روی میکنم..یا دارم کار میکنم. اگر پیشنهادی دارین پذیرا هستم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۰۹
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.