خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

قرنطینه

يكشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۸ ق.ظ

نمیدونم نخوابیدنم اثر کافئینهاییه که صبح تا عصر مصرف کردم یا فکر و خیال یا انتظار.. !؟

یه گوشه ی ذهنم خیلی مشغوله و آروم نمیشه.. موقتی میشه اما تا فرصت پیدا کنه باز شروع میشه.. 

تا پارسال هرکی میگفت درس بخون بهش میخندیدم میگفتم برو بابا!

امروز اولین روز درس خوندنم بود! کی فکرشو میکرد؟؟

از 400 و خورده ای صفحه کتاب آسیب شناسی، 100 صفحه رو تو 7 ساعت تونستم بخونم!!

بعد از 8 سال دوری از درس و مدرسه خیلی سخت بود ولی یه اشتیاق خاصی دارم

بخصوص مباحثش خیلی ب درد کارم میخوره و با بعضیهاش عملا مواجه شدم و حالا که میخونم میگم عههههه چه جالب!!! پس اینه!!؟؟ 

بعضی مباحثشو تو دوره های مربی و ناجی خونده بودم ولی خیلی محدود.. 

من اونیکه میخوام و قبول میشم مطمئنم!

فقط چهار ماهه..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۹/۰۴
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.