خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

تنفس میانی

چهارشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۳۴ ب.ظ

به خاطر امتحانای من که رسما تا امروز ۲:۱۶ ادامه داست روز مادر منزل ما فردا برگزتر میشه

قبل امتحان با دوست محترم هماهنگ کردیم ک بریم بیرون بعد مدتهاااا یکم حال بدیم به خودمون..

اول ک لباس کم پوشیدم یخ زدم چون هوا سرد شد.. اینجا باید به حس ششمم توجه میکردم اما متاسفانه به حرف دوستم گوش دادم!

بعد هوس بستنی کرد رفتیم منم یهو هیجانی شدم و کافه گلاسه سفارش دادیم و وسطاش یهو دیدم دارم میلرزم از تو!!

اصن من دوس دادم تو زمستون فقط نسکافه و شیرکاکائو و فرنی داغ بخورم!

رفتم یکم مایحتاج فردا رو خریدم گفتم دست خالی نرم خونه! رفتم گلفروشی نزدیک خونه.. رز شاخه ای ۳۵ تومن! کلا ۲شاخه گرفتم روبان بست و مثلا تزئین و یه اسپری و یه کارت ۷۰ تومن.. تازه بیشترشم پژمرده بود.. چقدر جالبیم آخه! دقیقا همون تایمی که هموطنانمون یه چیزی و میخوان گرونش میکنیم :) بعد میشینیم میگیم لعنت به دولت و مسئولین و فلان و فلان.. یه جعبه کوچیک نخودی هم ک مامی دوست میداشت گرفتم از خروس قندی 

بقیه تزئینات و فعالیتها هم فرداست که شب خانومها و اقایون تشریف فرما میشن..

 

دیروز ظهر ک امتحان سختم تموم شد سیستم و خاموش کردم و برای اولین بار بعد مدتها دیگه تا روز بعد روشن نشد.. رفتم اشپزخونه و مرتب کردن طروف داخل کشو و تعویض و شستشو... بعد تعویض خاک یک گلدون و ... بعدم جارو و تمیز کتری ماحصل خاک گلدون.. صبحم بعد صبحانه با گلدونا مشعول شدم و در ادامه هم ی تمیزکاری حسابی تا ۱۰:۳۰ ک مامی اومد.‌. خیلیم خودجوش نهار کتلت درست کردم و اولین بار با حوصله حرارتو کم کردم و هیچ کدوم نسوخت! 

دیدم با وجود اینکه کارای خونه رو دوست ندارم اما بعضی وقتا انگار دلم میخواد از کارای دیگم دست بکشم و به همین کارا برسم.. جالبه زمان و موقعیتها ادمو تغییر میدن

شاید بیرون بودنای زیادی قبلی و درگیر شدن با اون روی اعصاب خورد کن ادما باعث میشه با این کارا ارامش بگیرم

ولی خب همچنان از اشپزی بیزارم 

به خر صورت فردا موقتا یه استراحت از درس و بحث خواهد بود و بعدش باز باید چشم بدوزم به صفحه مانیتور و قوز کنم تا ۱۰ تا مقاله برای استاد از تو دوتا مجله معتبر پیدا و تحلیل و قسمتهای مورد نظر استاد و استخراج کنم

بعلاوه ک موضوع پایان نامه هم باید به تایید استاد دیگه برسونم و کارورزی هم براه خواهد بود.‌. نمیدونم واقعا این ۶ روز باقی تا ارسال ۱۰ مقاله قراره چقدر سخت و خسته کننده بگذره

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۱۵
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.