غیر مستقیم
ماها اینجوری بزرگ شدیم اغلب که به روی طرفی که ناراحتمون میکنه نیاریم!
مثلا یارو یه کاری کرده کفریمون کرده حسابی اما ما همینجور تو خودمون عصبی میشیم و در بهترین حالت قهر میکنیم بدون اینکه چیزی بهش بگیم.. قهر که همون قطع ارتباط بهتره
یا یهو قاطی میکنیم و دعوا میکنیم اصلا..
در هر دو صورت اگرم به طور قطع حق با ما باشه بازم بعنوان ناحق شناخته میشیم بماند! روانمون تا مدتها درگیره . هی خودخوری میکنیم. هی...
باید اعتراف کنم از نقاط ضعفم این بوده از اول که در چنین مواردی همیشه تو گروه یک بودم.. خیلی ناراحت شدم و بعد خودمو از اون ادم دور کردم یا رابطه مو قطع کردم بدون اینکه بهش بگم.. ولی ذهنم تا مدتها درگیر بوده
طی چند سال اخیر که تصمیم گرفتم حرفمو بزنم هم به مشکل دیگه ای خوردم اونم اینکه نمیتونم در ارامش حرف بزنم وقتی طرف مقابلم یه بیشعور به تمام معناست!
فکر میکنم ریشه ی نوع اول هم همین بوده که چون نمیتونستم در ارامش قضیه رو رفع و رجوع کنم سکوت و انتخاب کردم
اما از برخورد نوع دوم خودمم که چند باری پیش اومد اصلا رضایت ندارم
دوست دارم بتونم ریلکس باشم و خیلی راحت حرفمو به طرف بزنم .. بدون دعوا و بحث زیادی
و این جدا یک هنره و اگر شما هم دارید خوش به حالتون :/ رمز موفقیتتونو بگین
اصول تربیتی ما از ریشه این بوده که دیگران و ناراحت نکنیم و این شده پایه ی تمام تظاهر ها و دلخوری ها و خود خوریها و دیگر ارزشمند پنداری و خود بی ارزش پنداری!