خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۱۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

یه نفر چند روز پیش ذکر خیرش بود میگفتن زیر 1میلیون شاگرد قبول نمیکنه!
دارم فکر میکنم دقیقا چطوری؟؟؟؟

 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۳۱
سپیدار

اینایی که حنجره شونو پاره میکردن تا 1400 با روحانی میخوام بدونم الان حالشون چطوره؟

پشیمون نیستن و همچنان شعارشون همونه؟

اونایی که سنگ برجام و به سینه میزدن؟؟

میگفتن اوضاع که درست نمیشه حداقل آزاد باشیم!

خب الان هر جا رو نگاه کنی دختر پسرایی رو میبینی که در آغوش هم فرو رفتن بدون ذره ای شرم یا حس ناراحتی.. لباسم که همه راحتن دیگه تا چشم میبینه غالب بلوز شلوار یا کت شلوار میپوشن خانوما.. شلوارا هم که تا ساق پاست (تو زمستون سردتون نمیشه وجدانا؟) خیلی چیزا آزاده دیگه... دیدم که میگماااا

هرچند که هرکسی دیگم بود وضع همین بود ولی واقعا ارزششو داره ادم به خاطر اینا معیشتش اینهمه به سختی بیافته؟؟ 

مردم یه طوری رفتار میکنن من که حس میکنم کلا دغدغه هاشون همین مختلط بودن و راحتی و بزن برقص و ایناست و بقیه چیزا مهم نیست . یا حداقل اولویت اینان و اونا درجه دوم و سوم و...

در کنار همه ی اینا تمام این حذبا و رنگا و چپ و راست و بالا پایین فقط و فقط برای سرگرم کردن ملت و حتی ایجاد تفرقه است تا به مسائل مهمتر پرداخته نشه

مردم میان به یکی رای میدن که یکی دیگه رای نیاره!!!!

این فاجعه است! یه بچه بازی در اندازه بزرگتره چون تمام آینده خودشون و بچه هاشون لااقل تا چند سال بشدت تحت تاثیر قرار میگیره.. بعضیاش دیگه قابل جبرانم نیست

اشتباه دومم اینکه هرکی میاد باز دور دومم نگهش میداریم!! چرا آخه؟؟ و بلا استثنا همه دور اول اگه یه کمم خوب بودن دور دوم کلا گند زدن از اول تا آخر

در واقع ما به فکر کشورمون نیستیم فقط فکر کل کل و کم نیاوردنیم

حاضر نیستیم قبول کنیم اشتباه کردیم!

جالبتر اینکه یه عده ایم که دستشون رو شده و کلی ازین مملکت کندن و فرار کردن دارن عشق و حالشونو میکنن چقدر عزیز میشن؟؟؟!!!

واقعا ما چمونه؟؟ چند چندیم؟؟؟

اصلا معیار و ملاکمون چیه؟؟ دنبال چی هستیم؟؟ 

فکر نمیکنم عجیب تر از مردم کشور ما جایی وجود داشته باشه

همه ی اینها نشون میده ما هنوز به بلوغ سیاسی و فکری نرسیدیم... پس این داستانهای تو سری خور بودن و عقب موندن و در جا زدن هم همچنان ادامه دار خواهد بود

خوب حرف میزنیم خوب شعار میدیم و خوبم بلدیم داریوش و کوروش کنیم.. که مطمئنم اگر اونا هم زنده بودن همینا که امروز سنگشونو به سینه میزنن باز مقابلشون می ایستادن!

تصمیم بگیریم درست شیم!

با عوض شدن رئیس جمهور و نماینده و وکیل و وزیر و حتی کل نظام و رژیم حاکم هیچی تغییر نمیکنه تا ما هنوز همون آدمای قبلی هستیم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۲۷
سپیدار

تو اینستا دنبال همشهریام میگشتم جهت تبلیغات..

نمیدونم تا حالا برا شماهم پیش اومده یا نه؟!

با خیل عظیمی از دهه 70 و 80 ایها روبرو شدم که فقط و فقط انگار کمبود توجه دارن!!

پر از پیجهایی که با تهدید فالور جمع میکنن و نهایتا دو سه تا عکس دارن یا اصلا ندارن هیچ پستی! و 2هزارتا فالور!!!

اکثریت اینا بودن

بعدش باز پیجهایی که عکس داشتن چه عکسایی!؟ 

راستی حرفای ناجور و رکیک باکلاسن؟؟؟؟ 

چقدرم که دیگه طبیعی شده متاسفانه بعضی واژه ها...

خلاصش کنم شاید از 100تا پیج 5تاش درست حسابی بود!

اصلا این نسل جدید طفلیا یه طورین .. تقصیریم ندارن.. 

بازم تو این سنا خیلی غیر عادی نیست. اصلا این کارا خاص همین سن و ساله.. این رفتارا وقتی خیلی عجیب میشه که تو 30 به بالاها ببینی!

هیچی دیگه تلاشم بی نتیجه موند بعد دو روز!


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۳۴
سپیدار
یه وقتا میشه بعضیا میان پی وی و خیلیم مودب ولی زیاد حرف میزنن.. کلا هم یه جوری بحث شروع میشه که شاید روتون نشه مستقبم قطعش کنین... حالا به هر شکلی! بهترین کار برای خلاص شدن از دستش نصیحت کردنه :)) مثلا بگی مثل تو زیاده چرا شماها همه اینجورین و... یارو پشیمون میشه میره پشت سرشم نگاه نمیکنه :)) آخه یه عده کلا دنبال گوش مفتن. حرفای بیخودم میزنن پافشاریم میکنن که نه غیر ازین نمیشه!!!

اخیرا با چیزایی که از اطراف دور و نزدیک دیدم و شنیدم به این نتیحه ی گهربار رسیدم که پسرای 23-4 ساله ی حالا، حتی 26-7 مثل دخترای 14-15 ساله ان
فقط نشستن درس میخونن ( اسمشه که دانشجوان حالا خدا میدونه...) سر کارم که کلا نمیرن! حتی به فکرشم نیستن! شکست عشقیم خوردن و همه دغدغه شونم پیدا کردن یه دوست دختره که همه جوره ام پایه شون باشه!!! 
ناراحت نشینا اما کلا یه نسل سرخوش اومدین بالا که مامان باباهاتون نذاشتن اب تو دلتون تکون بخوره. از لحاظ مالیم هرطور شده ساپورتتون میکنن طفلیا
آخرشم دائم افسرده و در حال نق زدن و بد و بیراه گفتن به زمین و زمانین تازه خودتونم نسل سوخته میدونین!
والا زشته دیگه پاشین یکم بهم بگردین!
پسری گفتن دختری گفتن... 
والسلام

امشب سرم درد میکنه رو فاز نصیحتم :/
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۰۶
سپیدار

یه طوری میگن فردا ولنتاینه انگار کنکوره مثلا

اینقدر مهم و فراگیره این قضیه

اونا ک روابط خاص دارن منتظر کادوان اونام که ندارن اه حسرت میکشن

منم که از هفت دولت آزاد اصلا برام مهم نبوده و نیست. اگرم اینقد بچه ها تو استخر نمیپرسیدن اصلا نمیفهمیدم!


نمیدونم چرا اینقدر بی حسو حالم.. انگار یکی دگمه استپ منو زده.. چیزی خوشحالم نمیکنه جز اینکه بدونم میام خونه کاملا تنهام. اصلا به این فکر نمیکنم کاش کسیو داشتم حالا چه در قالب دوستی چه ازدواج.. ولی فکر میکنم به اینکه کاش مستقلتر از الانم بودم

دوست ندارم زیاد حرف بزنم یا توضیح بدم یا به سوالا جواب بدم

و البته دوست داشتم یک دوست ( هم جنس ) پایه میداشتم با هم میرفتیم کوه و دشت و بیابون.. پیاده روی و ورزش و... کسی که مث خودم خوش خنده باشه.. راحت باشه.. یعنی هر کی بهم پیشنهاد اینجور چیزارو بده سریع قبول میکنم و گول میخورم:))) ( خانم البته ) اون شاگردم که منو برد تور خوب بود شاید بیشتر باهاش دوست شدم :)) 

ولی به هر حال آدم باید خودش برای خودش وقت بذاره

تا منتظر بشی یکی پیدا بشه که پایت باشه عمرت رفته

دلم میخواد تو خونه تنها باشم و هر روزم برم پیاده روی و گردش... این زندگی مورد نظر منه تا نظر عالیجنابان چی باشه!


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۱۶
سپیدار

بعضی وقتام واقعا نمیدونی باید چه عکس العملی نشون بدی!!

وقتایی که علاوه بر مقصر بودن طرف مقابل خودتم میدونی که تقصیر کاری و ضمنا طرفتم خوش اخلاقه و با خنده و شوخی قشنگ میپیچونت !!!!

و البته میدونی که بهیچ وجه از موضع خودش کوتاه نخواهد اومد و اصولا هم که تو این بوستان گل و بلبل ما کسیم پیگیر شکایت نیست کلا.. مثلا همون لحظه بخوای به مدیر یا رئیس مجموعه بگی و شکایت کنی طرف اصلا نیست!! ازیناست که از بس کار داره نمیرسه بیاد اونجا نظارت کنه به کار کارمنداش

اگه خیلیم جدی باشی و بحوای حتی دعوا کنی و سر حرفت وایسی نه تنها به جایی نمیرسه بلکه ممکنه باهات لج کنن و کلا کارتو کنسل کنن!! 

بعله اینجوریاست

تنها کار اینه که شمام بخندین و به خودتون بگین بهترین عکس العمل و داشتین و حتما خیری تو این قضیه بوده و هست

همونطور که قبلنم گفتم الخیر فی ماوقع

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۵۰
سپیدار
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۵۴
سپیدار

بچه که بودیم وقتی شب 22 بهمن میرسید و بابا میرفت تو حیاط الله اکبر میگفت مام ذوق زده میشدیم و میرفتیم تا میتونستیم داد میزدیم.. خیلیم حال میکردیم.. از همه خونه های اطرافم صدای بچه هاشونم میومد علاوه بر بزرگا... یادش بخیر

دوست داشتم امروز برم راهپیمایی ولی نشد یه دلیلشم اینکه استخر تعطیل نبود و باید میرفتم سرکار ... جالبه حالا بسیاری از جماعت روشنفکر ما که با این جریانات کلا مخالفن از مدتها شروع کردن به آه و ناله که زمان شاه ایران بهشت بود و حالا 40 ساله شده جهنم! و کی بود اون موقع رای داد و ازین حرفا...

حالا قرارم نیست همه راضی باشن و همه قبول داشته باشن نظام حاکم و خیلی طبیعیه. کما اینکه نه اون موقع بهشت یا جهنم بوده نه الان! نمیخوام اصلا وارد فلسفه انقلاب و دلایل و هیچ چیز دیگه بشم.. هرکسی میدونه خودش یا میتونه بره دنبالش و مطالعه کنه..  

اما موضوع اینجاش بد میشه که چون وضعیت حاضرو قبول ندارن شروع میکنن به فحاشی و بی ادبی و بی احترامی و کاریکاتورهای توهین آمیز.. اصلا نمیخوام بگم به شخص من برخورد یا ناراحت شدم یا هرچی! ولی فکر نمیکنین این کار دور از فرهنگ و تمدن و ادبه؟؟؟ 

چرا اصلا از هرچی خوشمون نمیاد دهنمونو باز میکنیم به بد و بیراه؟؟

اصلا چرا ما اینقدر بی ادب و بد زبون شدیم؟؟

والا بلا هرکسی فکر و عقیده خودشو داره.. شما تو یه خانواده 5 نفری نمیبینی هر 5تا مثل هم باشن اونوقت چطور توقع دارین چند میلیون آدم مثل هم فکر کنن؟؟

تمدن کوروش و داریوش و چند هزار و چند صد ساله نیست! تمدن همین امروز و همین لحظه است که عکس العمل نشون میدیم

زبونمونو خوب بچرخونیم

تو هر موردی حتی با دوستامون


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۷ ، ۱۹:۳۷
سپیدار

ساعتای 11 شب به بعد گاهی وقتا خیلی از طبقه بالا سر و صدا میاد.. دویدن و ... فکر میکردم اینا بچه کوچیک دارن. با خودم میگفتم این بچه خواب نداره؟؟؟؟

امروز فهمیدم زوج تازه ان بچه ام ندارن :| 

خیلی روحشون با نشاطه دمشون گرم فقط رعایت ساعتم بکنین دوستان با نشاط!


امروز یه گربه رو تو پارک ناز کردم اونم هی خودشو لوس میکرد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۳۴
سپیدار

اوضاع یه جوریه که هم حوصله درس خوندن ندادم هم عذاب وجدان دارم!

همه کتابامو خوندم. فک کنم 7تا درس. بعضیاش (اصل کاریاش) کتاب کمکی هم داره که اونارو هم خوندم

تصمیم گرفتم دیگه فقط تست بزنم

ولنتاین واقعا خیلی جذاب و مهمه که مغازه ها بابتش آف میزنن؟؟ اونا خودشونم اینکارو میکنن؟؟


فضا و جو این استخر و دوست دارم. مخصوصا بچه های روزای فردو

بعد کلاسم رفتم به مدیر هم تولدشو تبریک بگم هم خداحافظی. بعد که از اتاقش اومدم بیرون دیدم اصلا نگفتم تولدتون مبارک! فقط پرسیدم دیروز بوده؟ گفتم که میخواستم تبریک بگم ولی دیگه ندیدمش.. بعدم گفتم ایشالا همیشه به شادی بگذره :|

چرا؟ شمام اینجوری میشین؟؟ 

اینکه گاهی میرید یه حرفی بزنید اما نمیزنید تازه ممکنه سوالم بپرسین راجع بهش منشا سوء تفاهمات میتونه بشه

دقت کنین دیگه!


منتظرم این توره برگردن و اعلام کنن هفته آینده قراره یه جایی برن و باز برم

نمیدونم چمه.. آروم و قرار ندارم..

امروز بعد کلاس اول رفتم پارک وکیل اباد یه دور تنهایی زدم البته جرئت نکردم تمام مسیر هر روزه رو برم چون هاپو زیاد داره از دورم صداهاشون میومد

ولی حالم خوب شد..


شاگردمو بدون کمری تو عمیق بردم شنا کرد.. از بس مامانش همه جا دنبالشه اعتماد به نفس نداره.. هی میگه نمیتونم.. بالاخره رفت.. رفتنا خوشحال بود


یه شاگرد عرب داشتم که فارسی خیلی متوجه نمیشد و حرفم نمیتونست بزنه.. 3جلسه اومد و منم سعی کردم چند کلمه عربی یاد بگیرم که بتونم باهاش ارتباط برقرار کنم و منظورمم بهش برسونم.. روز سوم دخترش به جاش اومد.. امروز مامانشو دیدم.. داشت نگام میکرد براش دست تکون دادم با خنده جوابمو داد و دست تکون داد بعدم اومد نزدیک سلام و احوالپرسی و دست داد و بهم توضیح داد دخترش کلاس داشته و برای همین جا به جا شدن.. و پرسید که کارش خوبه یا نه؟ منم گفتم عالی مثل خودت.. خوشحال شد.. با معرفت بود. خیلی از شاگردا ترمشون که باهات تموم میشه حتی سلام بهت نمیکنن!! حتی روشونو برمیگردونن که نبینیشون یا وانمود میکنن ندیدنت..جالبه اینم فرهنگ ماست!


و.. تو کلینیک بهم پیشنهاد دادن صورتمو چربی تزریق کنم (چون خیلی لاغر شده)

تا حالا بهش فکر نکرده بودم! دوست ندارم غیر طبیعی بشم.. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۷ ، ۱۹:۴۹
سپیدار
وقتی هی تو نت میگردی هی صفحه اینستا تو رفرش میکنی.. هی تلگرام و بالا پایین میکنی.. ینی تنهایی.. ینی دلت گرفته.. یعنی اونقدر که لازمه سرت گرم نیست.. کاری که میخوای نداری.. یعنی بیرون ازون فضا کسیو نداری .. اون کسی صرفا یه ادم در قالب دوست پسر/ دختر نیست. اون کسی میتونه دوست باشه.. دوستای واقعی .. کسایی که تو تنهاییت بیان.. کسایی که حقیقتا درکت کنن.. حالت و خوب کنن نه اینکه فقط نک و ناله کنن.. ادمایی که همه فکر و ذکرشون دوست پسر و خرید و این اراجیف نباشه.. کسایی که دائم از خونه و شوهر و بچه و... این چیزا نگن
ازین دوستا هست ولی خیلی کمن و اونا هم همیشه در دسترس نیستن
خب لااقل بیاین ما ازین دوستا باشبم
ازینا که تا یه گوش پیدا میکنن غر نمیزنن.. سعی میکنن دو دقیقه ام که باهمن بقیه چیزارو فراموش کنن..
دوست خوب باشین لطفا!! 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۳۴
سپیدار

امروز جایگزین ناجی رفتم استخر

اول اینکه سوتمو نمیدونم تو استخر قبلی به کی دادم که بهم برنگردونده. امروز همش با دست سوت زدم

دوم بچه های سینکرونایز مسابقه دارن و امروز تمرین اخرشون بود خیلی قشنگ بود ولی سرم رفت

سوم مادر و کودک داشتن که دیگه نگم... امکانات زیاد بود اما بی سلیقگی و بی برنامگی نذاشت از این فرصت درست استفاده بشه

کلا سر و صدا زیاد بود

خیلی وقت بود ناجی واینستاده بودم

اگه بچه  داشتم و دختر بود شنا و ژیمناستیک حتما میفرستادمش یاد بگیره و بعدم سبنکرونایز

یه جورایی هم خیلی فانه هم مشکلات و خستگی و اعصاب خوردی تیم شنارو نداره

در واقع به خاطر جذابیت زیادش بچه ها شوق بیشتری دارن

اگر تو مدارس ما ژیمناستیک و ورزش اجباری و اصولی بود بچه هامون تا 7سالگی انعطاف لازمو بدست میاوردن و اینقدرم بچه های چاق و لوس و بی دست و پا نداشتیم که تا لحظه آخر مادر پشت سرشون باشه!

ورزش باید مثل غذا خوردن و آب خوردن بشه برای همه

به امید اون روز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۷ ، ۱۷:۲۱
سپیدار

هر چیزی که به نظرتون اضافه است بریزید دور

تو اتاق و کمدا و کشوها

رو هارد پی سی

رو حافظه اصلی و فرعی گوشی

تو کانالای تلگرام و فالووینگای اینستاگرام

افکار اضافی ذهنتون

حتی بعضی آدمارو

کلا هرچی خلوت تر میکنید دورتونو میبینید یهو آرومتر شدین!

شلوغی آدمو بهم میریزه

هر از گاهی همه جارو چک کنید و اضافاتو دور بریزید


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۷
سپیدار

همیشه ام کاملا مودب بودن جواب نمیده

وقتی تو تصور میکنی با جواب تتد و سربالا ندادن داری احترام طرفتو نگهمیداری اون فکر میکنه تو از رفتارش بدت نمیاد!!!

متاسفانه یکی از ضعفهای منم همین بود که تصور میکردم تحت هر شرایطی باید صد درصد مودب باشم و با جملات منطقی حرف بزنم!

ولی اخیرا روشمو به کل تغییر دادم

دیروز به یه نفر که خیلی وقته ازارم میداد گفتم " حالم ازت بهم میخوره دیگه مزاحمم نشو" و تموم شد!!

و امروزم به یه نفر که خیلی پررو و عوضی بود در جوابش گفتم"به شما مربوط نیست دیگه ام مزاحمم نشین" و اینم تمام

باید بزاریم به آدما بر بخوره! بدون نگرانی ازینکه چی راجع بهمون فکر میکنن. فوقش چارتا پرت و پلا بهتون میگن . خب بگن! حرف باد هواست.. مهم اینه که دیگه میفهمن موضع حقیقی شما چیه و دست از ادامه رفتار زشتشون با شما برمیدارن.. یا اصلا رابطه شونو قطع میکنن.. بهتر


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۴:۰۳
سپیدار

سعیم بر اینه که بی قضاوت بنویسم. از نوشتن بعضی جزئیات منظوری ندارم فقط شرحه

و اما..

به نظرم خوبه آدم هر از گاهی از خودش فاصله بگیره.. تو موقعیتا و محیطای متفاوت قرار بگیره

حالا نه اونقدر متفاوت که سالم بره و معتاد برگرده! یا خدایی نکرده مشکلات خیلی حادی پیش بیاد

ولی ادم خودشو تو موقعیتای متفاوت قرار بده ببینه واقعا ارزشها و اعتقاداتش قلبیه یا دکوری؟!

و البته اینکه آدمای جورواجور و ببینه و آشنا بشه

بعضی وقتا ما اینقدر با آدمای شبیه خودمون ارتباط داریم که فکر میکنیم و توقع داریم همه همینجوری باشن که ما هستیم!

و خیلی راحت روی هر کسی خارج ازین دایره یه برچسب میزنیم

این مثل یه چاقوی دو لبه است هم باید مراقب باشید تحت تاثیر جو دچار اشتباهی نشین که بعدا پشیمون بشین و هم از همنشینی با ادمای بیشتر تو زندگیتون برخوردار بشین و به این شکل تجربیات و ارتباطاتتونو تقویت کنید

گفتم ارتباط

خوبه که آدم طرز برقراری روابط درست با افراد مختلف جنس خودش و جنس مخالف و یاد بگیره و این محیطا ازین لحاظ جای خوبین چون تنوع زیادی دارن

یاد بگیریم اگر حتی میخوایم راحت ( بدون رودرواسی) با یک جنس مخالف صحبت یا حتی شوخی کنیم ادب و احترام و زیر پامون نذاریم!

راحت بودن به معنای شکستن حریمها و بی ادبی نیست!! این خیلی مهمه!!

یک مرز باریک داره که نباید ازش رد بشیم

در کل اگر بازم فرصتش پیش بیاد میرم و در کنار چیزایی که اونجا بود و باب میلم نبود اما به خاطر همین مورد آخری که دیدم و اینکه ادماش میدونستن با هرکسی تا چه حدی باید باشن، بازم میرم


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۰۰
سپیدار

به پیشنهاد یک دوست امروز با یه تور گردشگری رفتیم طبیعت گردی!!

کمی که از شهر خارج شدیم موزیک و رقص از تو ماشین شروع شد... مسیر پیاده روی تا اقامتگاه کوتاه بود.. اونجا باز تا رسیدن همون بساط... تا صبحونه... بعد صبحونه دوباره همون ... تا 11ظهر که رفتیم بیرون باز... یه ذره راه رفتیم و نشستیم یجا گیتار زدن و خوندن و خوردن... برگشتیم دوباره تو اقامتگاه همون برنانه بزن و برقص...

در واقع انگار فقط یه برنامه رقص مختلط بود و مابقی جزو حواشی!

جز من و دو سه نفر دبگه مابقی خانمها بشدت ارایش کرده بودن در حد مهمونی!

تیپا هم به ورزشکاری و پیاده روی خیلی نمیخورد!

حتی مناسب فصلم نبود..

بعضیا بیش از اندازه رفتاراشون جلف و زننده بود..

یا جفت بودن حالا چه در غالب ازدواج و چه دوستی یا دنبال سوژه!

نمیخوام بگم اصلا خوب نبود! به هر حال یه جاهایی خیلی خندیدیم

اما واقعا تنها چیزی که نبود طبیعت گردی بود

تازه این بهترینشونه! تورایی داریم که توش مشروب سرو میشه و کلا هر طرف سرتو بچرخونی باید یاالا بگی...

برای من خوبیش این بود که ساعاتی بکل از زندگی خودم کنده شدم


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۴۴
سپیدار

این روزامو اصلا نمیفهمم کی شب میشه

هر روز قبل 7 از خونه میزنم بیرون... ورزش و بعدم کتابخونه و درس و استخر.. 7 شب خسته میام خونه

به اندازه ای نا، دارم لباسا و وسایل و تغذیه روز بعدمو آماده کنم.. شاممو بخورم و ظرفای شام و بشورم

هر روز صبح که میخوام حاضر شم چشمم میافته به ابروهام که وقت نمیکنم مرتبشون کنم

یادم میاد ازونایی که بهشون ایراد میگرفتم...

ولی واقعا فرصت نمیشه..

نمیدونم کی ازین روند خسته میشم

فقط میدونم نباید این راهو عوض کنم.. فعلا باید هر طوری هست ادامش بدم

گاهی اوقات عرصه بقدری تنگ میشه که ناچارید سخت ترین راهو انتخاب کنید

ولی تو همون راه سخت تر یه چیزایی بدست میارید و حتی لذتهایی دارید که غیر این راه بشکل دیگه ای ممکن نمیشه

حسی که امروز بعد از تموم شدن خوندنم داشتم.. یه لیوان قهوه اسپرسو دستم بود و مسیر کتابخونه تا پارکینگ و به آرومی میرفتم و دوست داشتم تموم نشه.. ذره ذره از قهوه میخوردم و در حالی که با خودم زمزمه میکردم " مستم نه از ان دست که میخانه بخواهم... " با لبخند آسمون نیمه گرفته و شاخه های بلند درختا و کلاعا و میناهایی که به این طرف و اون طرف میپریدن و نگاه میکردم...

در کنار خستگیها و دلخوریهام یه جور حس آزاد شدگی دارم این روزا

گرچه در واقع دارم فرار میکنم از بعضی چیزا اما انگار این فرار اجباری داره منو هول میده به طرف واقعیتها.. خوشیهای ساده.. وسط جامعه ای که بشدت ازش دور بودم.. وسط ادمای واقعی.. دنیایی غیر از چهار دیواری خودم

انگار یه جریانی داره مسیر زندگیمو عوض میکنه

از تغییر نمیترسم.. استقبال میکنم.. هرچند سخت باشه..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۲۹
سپیدار

جالبه! میپرسن ازدواج کردی؟؟ تا میگی نه سریع میگن خوش به حالت کار خوبی کردی. چی هس حالا :|

هرکی ندونه فکر میکنه بزور اینارو شوهر دادن

بگذریم..

صبا پارک و دویدن و طناب یه روز این پارک یه روز اون پارک. اون پارکو روزایی ک کلاس دارم میرم.. بعد ورزش میرم سالن مطالعه میشینم درس میخونم تا زمانی ک بخوام برم

این یکیم بعد که اومدم سریع حاضر میشم میرم حرم.. سالن مطالعش خوبه تا 6:30 هست

با این روش روزی 5-6 ساعت مفید میخونم بهتر ازینه که یه روز 8ساعت بخونم یه روز دو ساعت یه روزم هیچی!!

تمرکزم بیشتره در مجموع

حالا که از خونه بیشتر میام بیرون انگار بیشتر با دنیای بیرون اشنا میشم و ارتباط برقرار میکنم

انگار تازه آدمارو دارم میبینم..

روزایی ک میرم حرم ماشین نمیبرم

میرم مثل قدیما تو ایستگاه منتظر خط 12 میشم

درست جلوی خیابونمونه..خیلی نزدیکه.. از مترو دیگه دور شدیم

ساعتایی که من میرم و میام خلوته و من اخرین صندلی سمت راست ته اتوبوس میشینم و هندزفریمو میذارم و گوش میسپارم به حرفای خوب یک استاد

درست یکساعت طول میکشه تا برسه..

انگار کم کم دارم خودمو پیدا میکنم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۰۴
سپیدار

با یه مشاور صحبت کردم

یک دوست قدیمی که دفتر مشاوره داره و کارشم عالیه

خیلی وقت بود فکر میکردم به این موضوع شاید چندین ماه... اتفاق امروز باعث شد دیگه تصمیمم رو عملی کنم

گفت خودتو قربانی نکن... گفت اصلا نمون تقصیر خودته...

انتخابش خیلی سخته.. اینکه فکر میکنی باید باشی و توقع دارن که باشی و کاراشونو انجام بدی در حالیکه قبول این راه یعنی پشت کردن به خودت و اهدافت و خواسته هات

آدمای بزرگ انگار بچگانه تر رفتار میکنن نسبت به بچه ها

انگار هیچ چاره ای جز گذاشتن و رفتن نیست..


هیچ وقت نذارید بچه هاتون اختلافاتتونو بفهمن چه برسه که بخواین ازشون تو این مسیر استفاده کنید... جای خالی رفتارهای بد یا نامهربانی و بی مسئولیتی همسرتونو با بچه هاتون پر نکنید!

اگر به هر دلیلی سختیهایی تو زندگی کشیدین ربطی به اونا نداره!

باور کنید که نباید بشن سنگ صبور شما... نمیتونن بار مسئولیت چندین ساله ی زندگی شمارو به دوش بکشن

هیچ کی به خواست و اراده ی خودش پا تو این دنیا نمیذاره...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۵۶
سپیدار