خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۱۷ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

امتحان زبانمو ۲۰ شدم :))

تمام طول کارشناسیم یه دونه ام ۲۰ نداشتم خخخ

اینم فک کنم اولی و اخریش باشه طی دوده تحصیلی حاضر

به هر حال نمره مهم نیست مهم فهمه که اونم تو دانشگاه اتفاق نمیافته!!

ولی حیف پیشنیاز بود 

 

در جهت حفظ منابع طبیعی از سوالات و پاور و ... پرینت نگرفتم حالا کامپیوتر عزیز زغالیمو ک روشن میکنن بعد از اندک زمانی بوی سوختنی میده و خاموش میشه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۸ ، ۱۱:۳۵
سپیدار

کسی که در دل واقعا به دنبال حقیقت باشه حتما حقیقتو پیدا میکنه

و کسی هم که نخواد هرگز بهش نمیرسه

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۸ ، ۱۶:۰۶
سپیدار

دلم میخواست حقیقتا از این برفی که داره به زیبایی میباره لذت ببرم.‌.

مدتهاست فکر میکنم یه جایی اشتباهی قرار گرفتم!

یه چیزایی این وسط با روحیاتم اصلا جور نیست

چند روز اخیر باز افکار و احساسات عجیب و غریب سراغم اومده

شایدم عجیب غریب نیست!

اینکه دنبال تفریحاتی که خیلیا هستن نیستم

دنبال هیچ رابطه خاصی نیستم

دنبال مد و تشریفات و تجملات نیستم

دنبال قر و فر نیستم

اصلا این چیزا حالمو خوب نمیکنه

و اینکه یه دختر مجرد تو این سن دنبال این چیزا نباشه انگار خیلی عجیبه به چشم دیگران!!

ولی حقیقت اینه که نقش من تو این دنیا دقیقا چیه؟؟

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۸ ، ۰۰:۳۵
سپیدار

پیشنهاد میکنم این صفحه رو بخونید

 

بوئینگ اوکراینی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۸ ، ۱۲:۰۷
سپیدار

چندتا ویدئو از نابودی محیط زیست دیدم.. اتش سوزی اخیر استرالیا و قبل از اونم مستندی بود که گویندش خیلی حرص میخورد که نهایتا منابع زمین تا ۱۰۰ سال دیگه میمونه نه بیشتر! و اینکه زمین داره کوچک و کوچکتر میشه و از بین میره و هیچ کسی هم هیچ کاری نمیتونه انجام بده..

اینکه حالا به این موضوع رسیدیم جالبه.. اینکه بابتش حرص میخوریم و استرس داریم و از همدیگه درخواست کمک میکنیم و ... هم جالبه

این چیزیه که خداوند وعده شو داده... یعنی قبلا گفته.. به مرور زمین کوچک و کوچکتر میشه.. مردمان زیادی روی کره ی زمین می میرند و یک سوم (اگر اشتباه نکنم) باقی میمونن.. مرگهای ناگهانی و کشتار و اتش سوزی زیاد میشه.. و زمین کم کم به انتهای زمان خودش نزدیک میشه!

درسته که باعث و بانی تمام خرابیها انسانه اما خب واقعا ما ادما انتظار داریم با اینهمه بدی که داریم دنیا تا کی ادامه داشته باشه؟؟

چرا اینقدر دست و پا داریم میزنیم؟؟

همه چیز در زمان خودش اتفاق میافته و ما هم در همون مسیری قرار میگیریم که باید باشیم!

شاید اگر از این بعد ببینیم کمتر نگران و افسرده بشیم..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۸ ، ۲۳:۱۹
سپیدار

حسم طوریه که انگار یکی از نزدیکانمو از دست دادم...

در این حد دپرس و بی حوصله

گرچه میدونم بزودی خبرای خوبی میرسه و همه خوشحال میشن

 

چندتا امریکایی پای پست اینستام راجع به شهید سلیمانی پرت و پلا نوشته بودن منم جواب همه شونو دادم ولی یکیشون بیخیال نمیشه لنتی.. خودمو کشتم تا جملات و درست سرهم کنم جوابشو بوم و به این فکر میکنم چرا زودتر ازینا نرفتم دنبال یادگیری زبان؟؟؟ چیزی که جالبه اینه که اونا ایرانو مثل عربستان و عراق و افغانستان میدونن در همون حد بدون پیشرفت و بدون امکانات و محدود

اگه ازم خبری نشد بدونین از امریکا زیرابمو زدن و بردنم :)) 

 

دلم میخواست میرفتم تشییع جنازه حیف که حالم اجازه نداد

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۸ ، ۱۱:۳۷
سپیدار

خیلی طبیعیه که تو یه کشور همه موافق نظام موجود نباشن.. از شرایط رضایت نداشته باشن بخصوص جایی مثل کشور ما که هر روز شاهد اتفاقات جدید و در واقع شوکهای جدید هستیم!! که اغلب هم نه از بیرون که از جانب خائنین داخلی بهمون تحمیل میشن..

با وجود همه اینها درک و شعور سیاسی افراد یک جامعه خیلی مهمه

اینکه مردم واقعا به دنبال فهم حقیقت هستن یا نه تنها منابع تحقیق و اطلاعاتشون کانالهای تلویزین و ماهواره و اینستاگرامه!

حتی فقط یه بخش خاصی ازینها! دقیقا همون بخشی که موافق طبع خودمونه 

اتفاقات مختلفی میتونه رخ بده که آزادی ، عدالت و مفاهیم اینچنینی معانی مختلفی به خودشون بگیرن.. مثلا چیزی که اینجا حق مسلم و شهروندی منه تو یه کشور دیگه جرم محسوب میشه یا نا هنجاری.. 

اما یه چیزی هست به نام "امنیت" 

امنیت خیلی واژه مهم و گسترده ایه

اگر امنیت نباشه حتی دلمون نمیخواد نفس بکشیم

امنیت اتفاقی بدست نمیاد

قطعا باید یه عده ای جونشونو بذارن تا حفظ بشه و اگه لحظه ای غفلت بشه عواقب غیر قابل جبرانی داره

امنیت واقعا شوخی نیست!

اگر نباشه ممکنه یه نفر همین الان براحتی با یه اسلحه درو باز کنه بیاد تو و شما هیچ کاری نتونید انجام بدید!

اگر نباشه ساعت ۱ و ۲ شب که بچه مریضتون داره از دست میره نمیتونید برسونیدش به نزدیکترین درمانگاه!

اگر نباشه ورزش و تفریح و درس و مسافرت و ... هیچ کدوم اینا معنایی ندارن

بعلاوه اینکه امنیت فقط امنیت من نیست! 

اگر همسایه دیوار به دیوار یا طبقات بالا و پایین دزد، قاچاقچی، خونه تیمی، هرزه یا هر چیزی باشن شما تو اون ساختمون احساس راحتی و امنیت دارید؟؟؟

پس بیرون از خونه هم باید باید باید! امن باشه تا من تو خونه ی امن خودمم راحت بتونم زندگی کنم

این داستان کشور ماست..

اینکه داخل کشور امن باشه کافی نیست.. مرزهای ما باید امن باشن.. کشورهای اطراف ما باید امن باشن.. اگر نباشن ما با خیل عظیمی مهاجر و ..‌ روبرو میشیم که به خودی خود نظم و امنیت کشور و بهم میریزن.. حالا چه بصورت قانونی یا غیر قانونی

جنگ و ناامنی در کشورهای همسایه دامن مارو خواهد گرفت پس باید پیشگیری کنیم قبل از اینکه اتفاقی بیافته و متحمل هزینه هاش بشیم

حالا کسی یا کسانی از زندگیشون میگذرن و اینکارهارو انجام میدن تا امروز ما راحت لم بدیم روی مبل راحتی و یه گوشی ایفون بگیریم دستمون و خوشحالی و حتی فحاشی کنیم به کسانی که این امنیت و رقم زدند..

سیاست و جدا کنیم.. اشتباه و درست و حزب و جناح و هرچی که هست و بذاریم کنار

با دید انسانیت نگاه کنیم!

حقیقتا اگه امثال قاسم سلیمانی نبودن کی مراقب مرزها بود؟ کی جلوی اشرار و داعش و ... میگرفت؟ چرا فکر میکنیم امریکاییا دلشون برای ما سوخته؟؟؟

مگه سرنوشت دولتها و ملتهایی که به امریکا و اسرائیل چراغ سبز نشون دادن و ندیدیم؟؟؟ چرا عبرت نمیگیریم؟؟؟

امریکاییا حتی شاه ما رو که خودش روی کار اورده بودن و کاملا گوش به فرمانشون بود بعد از فرار از ایران قبول نکردن!! حالا برای ما کاری میکنن؟؟

اگر مردم یک کشور پشت هم نباشن، دائم باهم جنگ کنن و چند دستگی بینشون باشه هیچ کسی از بیرون نمیتونه کمکشون کنه

فکر کنیم فکر کنیم فکر کنیم و بدنبال حقیقت باشیم

امنیت با هیچ چیز قابل مقایسه و جبران نیست

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۸ ، ۱۰:۴۷
سپیدار

داستان از اونجا شروع شد که اول ترم چند تایی از بچه ها حرف از کارگاه مقاله نویسی و این چیزا میزدن

و از شما چه پنهون که من اصلا تو باغ نبودم که چرا باید همچین کارگاهی داشته باشیم؟

به چه کار میاد ؟؟ اصلا چی هست این کارگاه؟؟

نهایتا تونستم به پایان نامه ربطش بدم ولی خب گفتم لابد به وقتش یاد میدن و ...

خلاصه درخواست داده شده بود منتهی غیر کتبی

گروه ما هم که فکر میکنم بدترین و بیحال ترین مدیر گروهو داره اصلا تحویل نگرفتن تا همین چندی پیش که بچه ها درخواست و کتبی کردن و دادن به مدیر گروه و حتی گفتیم با کدوم استاد! که متاسفانه اسم استادم کتبی نکرده بودیم!

و درست نزدیک امتحانا اعلام کردن فردا بیاین کارگاه :|

بعد رفتیم دیدیم استادیم که میخواستیم و تخصصی رشته خودمون بود نیست :|

یکی از استاید هیات علمی که تخصصشون مدیریت ورزشی هست و جزو داوران همایش (نمیدونم چی چی) که بزودی و هر دوسال یکبار برگزار میشه هم هستن و فرستادن به زور!! بزور چون ما اعلام کردیم فلانی باز گفته بود من خودم میام!!

بعد ک کلاس شروع شد فهمیدیم بله همایش نزدیکه و ایشونم هرچی از دانشجویانشون بیشتر مقاله با اسمشون بدن به درجه بالاتری میرسن در سمت خودشون اینه که جایگاه و تصاحب کردن

حالا هم ما رو به هول و ولا انداخته که تا فردا مقالاتو بنویسید و بیارید که بعد برگردونیم به لاتین و بفرستیم دیگه -_-

در آخر کار هم فرمودن حالا شاید من خودم یه تغییری تو مقالات دادم قبل از ارسال!!!

فک کن مقالت انتخاب بشه بعد بری ببینی عه چه موضوع جالب و جدیدی :)

همه اینارو گفتم که بگم الان میخوام مقاله بنویسم ولی نوشتنم نمیاد حقیقتا!

بعد از چند روز بیماری و بیحالی و در شروع امتحانا و از طرفی هم دلم نمیاد ننویسم!

اصلا از کجا باید شروع کنم؟

اصلا چی بنویسم؟ :/

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۸ ، ۱۵:۵۹
سپیدار

سردار عزیز ما پرکشیدنت باور کردنی نیست..

سردار شجاع

سردار قهرمان

سردار سربلند وطن

خوشا به حالت

روحت شاد و یادت جاویدان

هرگز فراموشت نمیکنیم

تو با پروازت دوباره متولد شدی در قلبهای جریحه دار شده ی تک تک ما

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۸ ، ۱۰:۲۶
سپیدار

میشه آدم یکیو دوست داشته باشه بعد یهو دوسش نداشته باشه؟؟

میشه ندونی دوسش داری اصلا یا نه؟؟؟

میشه گاهی یه نفرو دوست داشت و گاهی حوصله شو نداشت؟؟

میشه یکیو دوست داشته باشی اما صبح تا شب یا حتی یکی دو روز پشت سر هم هیچ خبری ازش نگیری؟؟

میشه یکیو دوست داشته باشی اما با یه اشتباهش کلا ازش بدت بیاد؟؟؟

به نظرم نه!

اگه اینجوری باشه فقط یه معنی داره

اونم اینه که از اولم اون آدمو دوسش نداشتی!

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۲۲:۱۳
سپیدار

نمایشگاه اسباب بازی و نشون میداد همه بازی فکری برای گروه های سنی مختلف

واقعا اینهمه بازی فکری به چه درد بچه ها میخوره؟؟؟

بچه نیاز به بدو بدو بپربپر دارن نه اینکه مثل مرغ بشینن نوک بزنن به زمین!

پدر و مادرای بی حال و حوصله ی الان خیلی که میخوان نشون بدن به بچه اهمیت میدن براش بازی فکری میگیرن که بشینه بازی کنه فکرش باز بشه

شما بچه رو هر روز ببر تو پارک باهاش بازی کن چهارتا آدم دیگه ببینه دنبال گربه و کلاغ بدویه من قول میدم فکرش خیلی بیشتر و بهتر ازونی که بخواین باز میشه!

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۲۲:۰۵
سپیدار

نمیدونم به چه دلیلی یهو به موضوع بهبود بیماران ام اسی علاقه مند شدم و یه تحقیقات ابتدایی رو تو گوگلر اسکالر شروع کردم.. اهان یادم اومد در نتیجه مقالاتی که برای کلاس زبان باید جستجو میکردیم موضوعاتی دیدم ک به نظدم جذاب رسید و هی ادامه دادم تا رسید به ام اس

بعد برای همایشی که در پیشه استاد مقاله نویسی موضوع خواستن که من از همون استفاده کردم و ارتباطش دادم به اب درمانی و شنا و بعد هم برای امتحان رایانه بخش اولش نیاز به یه متن بود که بخشی از همونارو سرجمع کردم و ازمونهارو روش پیاده کردم و تحویل استاد دادم

به هر حال موضوع کماکان برام جذابه بخصوص که کار زیادی تو ایران براش انجام نشده

فکر میکنم بعضی اقشار به خاطر بیماریهای اینچنینی که دارن نیاز به توجه بیشتری دارن بخصوص در جامعه ما و بین خانمها که در حالت عادی هم خیلی به سلامت خودشون اهمیت نمیدن

یه قسمتی ازین یافته هامو در پیج اینستام منتشر کردم اگر تمایل داشتین میتونین ببینین zahra.alz18

گرچه که این بیماری پیش رونده است و اسیبی که وارد میشه به قسمتی از مغز و نخاع هست و مغز و نخاع هم قابلیت ترمیم خودشونو ندارن اما با این حال با ورزش میشه به این افراد خیلی کمک کرد و حتی میتونن شنا یاد بگیرن

در ادامه فیلمهایی از ورزش و شنای این افراد رو هم میذارم تا دیده و باور بشه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۹:۱۰
سپیدار

وقتاییم هست که هی برنامه میریزی که چه کارایی رو انجام بدی و چه جوری انجام بدی و کی انجام بدی .. مینویسی و خلاصه با همه ی وجودت تلاش میکنی... یهو همه ی وجودت در مقابلت میایسته و مجبورت میکنه چند روز بی حال و دراز کش و خزنده به زندگیت ادامه بدی 

فکر میکنم اینجور مواقع بعضی از اعضای بدنت باهم قهر میکنن و هرکی ساز خودشو میزنه توام نمیدونی با کدوم یکی برقصی

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۸ ، ۱۰:۰۲
سپیدار

اولین سوالی که تو دانشگاه به جوابش رسیدیم همین جوک نسبتا معروفه ( استامینوفن از کجا میدونه ما کجامون درد میکنه که وقتی میخوریم همونجا خوب میشه؟)
اینکه چطور ما هرجامون درد میکنه استامینوفن (مسکن) میخوریم و خوب میشه به این دلیله که بدن ما گیرنده های زیادی در نقاط مختلفش داره. هر ماده ای که دریافت میکنیم و در واقع هر محرکی که وارد میشه روی گیرنده ها میشینه اما همه ی گیرنده ها با یک ماده تحریک نمیشن! بلکه گیرنده های خاص که نیاز به اون ماده دارن تحت تاثیر قرار میگیرن و عکس العمل نشون میدن
این خلاصه ی خیلی ساده ش بود که چرا ما دارو، قرص یا همون استامینوفن خودمونو میخوریم و خوب میشیم

به به چقدر به دانشم اضافه شده :)) تازه بار علمی شماهارو هم بردم بالا :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۸ ، ۲۳:۳۴
سپیدار

پس از تحمل درد و رنج فراوان و کنسل کردن کلاس آموزشی شیفت شبم، بالاخره دیدم این ضعف و درد انگار به این راحتیا نمیخواد بره و احتمالا امشبم نذاره بخوابم! در نتیجه به پزشک مراجعه کردیم.. میگه بدنت درد میکنه؟ داشتم توضیح میدادم که کجاها درد داره پرید وسط حرفم گفت میگم درد داری یا نه همینو بگو :|

گفتم خب دارم میگم دیگه!! 

چرا بعضی ازین دکترا مخصوصا خانوما اینقد بداخلاق و بی اعصابن؟؟؟

خسته ای؟ باش کارت همینه خب با مردم که دعوا نداری -_-

بعضیا فکر میکنن رو صندلی طبابت نشستن انگار دیگه تخت پادشاهیه!

 

امتحانات نرم نرمک در حال برگزاریست! رایانه نصفشو سوال داده که تو خونه حل کنیم تا فردا بفرستیم براش. با وجود داشتن انواع امداد در پاسخدهی از جمله گروه بچه های کلاس و نت و اوپن جزوه، بازم همگی گیج و ویجیم

ولی کلا موافقم که امتحانات بصورت غیر حضوری برگزار بشن :)

 

از کوهسنگی میومدیم ۱خانم و ۲ آقای عرب تو پارکینگ بودن دست تکون دادن شیشه رو دادم پایین ببینم چی میگن؟ گفت سلام فلکه آب؟ گفتم چی؟ خانومه گفت امام رضا. فهمیدم منظورش اینه که اگر تا اونجا میریم ببریمشون. گفتم نه

تو دلم گفتم ببین چقدر اینا با ما احساس راحتی میکنن که هموطنای خودمون همچین حرکتی نمیزنن که اینا میزنن -_- 

 

دانشگاهمونم وقف بیماران روانی بوده از اول. مگه وقف و میشه تغییر کاربری داد؟؟ اگر جواب منفی باشه با این حساب ما دقیقا بیمارای روانی هستیم

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۸ ، ۲۳:۱۵
سپیدار

دیگه کم کم دارم سبک و سیاقمو عوض میکنم

( یاد اون تبلیغ مزخرف افتادم که میگه باید سبک درس خوندنتو عوض کنی! یه یه یه)

خلاصه باز قصد کردم خودمو درست کنم. یعنی اصلاح به عقب! 

خط و خطوطم با همه باید روشن بشه! دیروز عصر هم یک نامه برای مامی جان نوشتم و همراه با آموزش ووردی که براش نوشته بودم گذاشتم روی میز.. تا الان که نتیجش خوب بوده ( بعد یک روز)

امشبم دوست جان پیشنهاد داد بریم بیرون و جاتون خالی رفتیم آس برگر مرغ سوخاری و سیب زمینی و قارچ خوردیم و من گرچه همه غذامو طبق معمول نتونستم بخورم و بیشترش موند اما کماکان حس زیاد خوردن دارم :( 

ولی کلا تصمیم گرفتیم هر از گاهی یه حالی به خودمون بدیم بریم گردش و تفریح و کافه منم ازین قولا زیاد میدم درست همون موقع ام میافتم تو سراشیبی سر شلوغیا مثل الان که نزدیک امتحانات پایان ترمه :))

گاهی وقتا یه چیزایی میشنوین که امیدوار کننده اس..

چی میشد منم ادم پررویی بودم؟؟؟ :/ زندگیم کلی عوض میشد..

حالا ببینم برنامه هامو اینهفته چقدر دنبال میکنم.. 

نمیدونم چرا همش فکر میکنم دیرم شده؟! مثل اون خرگوشه تو عالیس در سرزمین عجایب

فکرم خیلی پر و شلوغه برا همین درهم برهم مینویسم..

راستی چرا مردم یه نفر و که دائم مدل به مدل از خوشیاش تو اینستا عکس و فیلم میذاره و فخر میفروشه دنبال میکنن؟؟ بعضیارو حتی شنیدم به طرف فوشم میدنااااا دنیای عجیبیه

واقعا من کیم؟؟؟؟

 

راستی یه چیزی!

اینکه آدم منتظر واکنش از طرف کسی باشه که نه دیدش نه میشناستش نه چیزی ازش میدونه مال سن زیر ۲۵ ساله !!

ضمنا برای چنین کسی ایمیل هم نمیزنم

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۸ ، ۲۲:۵۷
سپیدار

نمیدونم زیادی مودبم و به شخصیت افراد فکر میکنم و نمیخوام کسی احساس تخریب کنه!! یا خجالتی و کم رو ام؟! میدونم دومی و هستم اما اولی خیلی بیشتره چون همیشه حتی از دوران کودکیم خودمو جای دیگران قرار دادم و با خودم فکر کردم الان اون ادم حس بدی درونش ایجاد میشه و برای اینکه این اتفاق نیافته همیشه تقریبا جلوی خودم ایستادم یا بهتره بگم خودمو کوبیدم!! و بعدها هم همش حرص خوردم که چرااا؟؟؟

آدم احساساتی نیستم اما حمایتگر هستم! و اونم فکر میکنم به خاطر اینه که تو خونه همیشه ازم چنین توقعی بوده! همیشه فکرم این بوده و هست که باید به دیگران کمک کرد اما خب شاید نتونستم حدی بذارم برای کمکهام و یا شاید اونا رو به خودم حتی ترجیح دادم!! شاید از کمبود اعتماد ب نفس شاید از سر رودرواسی و شاید به دلیل تربیت خانوادگی و ژن ملاحظه کاری

خلاصه که همه اینا دست به دست هم میدن تا آدمای متوقع و اویزون زیاد به تورم گیر کنن!

الانم یکی تو کلاس هست (دانشگاه) دائم دنبالمه.. و هر جا میشینم مثل بچه مدرسه ایا توقع داره براش جا نگهدارم! توقع داره درسایی ک ضعیفه باهاش کار کنم در صورتیکه جزوه هاش افتضاح کثیفه که هیچی توش معلوم نیس بعلاوه هیچ وقتیم برای درساش نمیذاره و همش میگه من وقت ندارم بقیه بیکارن که به درساشون میرسن -_- سر کلاساهم که کلا انگار گیجه!! 

چقدر بدم میاد یکی کنارم باشه هی بپرسه این چی شد اون چی شد و توقع داشته باشه براش درست کنم یا توضیح بدم -_-

دلم میخواد حالا که اومدم دانشگاه و اینقدر به درسا و رشتم حقیقتا علاقه مند شدم وقتمو با آدمای درست حسابی و فعال و با انگیزه بگذرونم نه همچین انگلای غرغرو و متوقعی! 

همین امروز ساعت اخر ک کلاس تموم شد میخواستم وایسم با اون چند نفری ک با هم مقاله نویسی رو شروع کردیم کمی صحبت کنم و ببینم چیکار میکنن که این منو با عجله کشوند بیرون!! چون خودش دیرش شده بود میخواست بره سر کار و تا دم در دانشگاهم باید منو با خودش ببره :| و دم در به خودم لعنت فرستادم که چرا بهش نگفتم تو دیرت شده برو من کار دارم!!!

شما با همچین موجودات سیریش و بدرد نخوری چیکار میکنین؟؟؟

دارم فکر میکنم از هفته اینده کلا یه جاهایی بشینم که وقتی اومد جا براش نباشه کنارم! بعدم هر موقع اون جمعی که بهشون علاقه مندم و دیدم برم پیششون حالا این میخواد خوشش بیاد میخواد نیاد!!!

موضوع بحث تو اون جمع اینقدر جذابه که نمیخوای تموم بشه.. همه از رشته های ورزشی مختلف با سوابق کاری وقتی دور همیم تجربیاتمون خیلی به کارمون میاد و خیلی اطلاعات بینمون رد و بدل نیشه و کلا ایده های مختلف و جدیدی به ذهنم میاد و کلی انگیزه میگیرم.. حالا وقتی با این تنها میشم یا در حال غر زدنه یا حرفای خاله زنکی مادر شوهرم اینجوری خواهر شوهرم اونجوری....

وای چقد غر زدم دلم خالی شد :))

نتیجه اخلاقیم اخرش بگم که وقتتون خیلی هدر نشده باشه

نتیجه اخلاقی اینکه خودتونو ترجیح بدین!! به ادمای سیریش و آویزونم هیچ توجهی نکنین. اصلا مهربون نباشین :))

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۸ ، ۱۹:۰۴
سپیدار