تازه دارم میفهمم برای پول درآوردن لازم نیست چهار نعل بدویم ( بلا نسبت شما البته )
برای خوش بودن و لذت بردن از زندگیم لازم نیست بلیط بخت آزمایی برنده بشیم و خلاصه کلا لازم نیست خودمونو به آب و آتیش بزنیم برای زندگی!
برای هیچ چیش!!
نه پولش نه کارش نه خوشیش نه اون نیمه ی ذلیل مرده ی گم شدش و نه هیچ کوفت و زهرمار دیگش
فقط کافیه ریلکس باشیم و مطمئن باشیم همه اینا خیییییلی راحت بدستمون میرسن! اونم ازون بالا نه این پایین!!
ما خدایی داریم که هیچ قدرتی بالاتر ازون وجود نداره و این خدا از روح خودش در همه ما دمیده! و میگه از تو حرکت از من برکت
هیچ جا هم نگفته از تو خرحمالی(بازم بلانسبت شما) در حدی که جونت در بیاد و شب و روز و تفریح و استراحت و فراموش کنی منم اخرش دوقرون بندازم تو کاست!!!
این پستم خیلی عرفانیه دوباره بخونش!
جهت دریافت آموزشهای کاملتر پی وی در خدمتیم
D:
پنجشنبه از باشگاه ک برگشتم سریع وسایلمو انداختم تو ماشین که برم استخر ب کلاسم برسم..تا سر خیابون رفتم درست کار نمیکرد بعدم خاموش کرد.. زنگ زدم ب ددی و درخواست نمودم منو برسونه که حسابی دیرم شده بود.. سریعا ماشینو برگردوندم ب پارکینگ
عصر همون روز بردم نشونش بدم ولی انگار هیچی نبود!! تعمیرکار سوار شد دور زد گفت موتورش عالیه هیچ مشکلیم نداره!! خیلی برام عجیب بود
همون روز یکی از همکارا با عجله در ماشینشو باز میکنه صاف میزنه تو چشم خودش اونم چشمی که قبلا آسیب دیده بود!! خلاصه بیمارستان و یک هفته مرخصی اجباری و حتی تاکید کردن بلند حرف نزن و تند راه نرو و کلا هیچ کاری نکن!!
و دیروز عصر خبر رسید سه تا از همکارام تو همین استخر دومی تصادف کردن و بیمارستانن..یکیشون سرش بخیه خورده و یکیشونم نمیدونم دقیقا چه آسیبی دیده و یکیشونم دچار شکستگی لگن و پا از چند قسمت شده!!!!
خلاصه خدارو شکر کردم که صبح نتونستم با ماشین خودم برم شاید اتفاقی منتظرم بوده و خدا دفعش کرده از سرم
امروز صبحم خبر فوت پدر یکی از همکارا حسابی تکمیل کننده بود..پدرش شیمیایی بود و بقدری زجر میکشید که برای اروم کردن دردش تنها راه حل مواد مخدر بود و امروز بعد از زجری که خودش بیشتر از همه و اطرافیان هم متقابلا متحمل شدن ازین دنیا خلاص شد
یه دوستیم دارم که از راهنمایی باهم همکلاس و دوست بودیم..یه دونه برادر داشت کلا و سه سال پیش اطلاعیه فوت برادرشو رو در خونه شون و مسجد محل دیدم ولی هیچ وقت جرئت نکردم بپرسم چی شد؟؟ امروز پرسیدم.. یه تصادف خیلی وحستناک که از 5 نفر تو ماشین فقط همین یه نفر فوت میکنه... لازم نیست بگم بر اثر از دست دادن یه پسر خوب و خوشتیپ و ورزشکار حرفه ای و با اخلاق این خانواده که حالا شدن 3 نفر چقدر پیر و شکسته و داغون شدن بخصوص که از همون موقع ها یادمه این خانواده روابط عاطفی خاص و مستحکمی با هم داشتن .ازون برادرا که حقیقا همیشه پشتیبان و همراه و دوستته..
با شنیدن و دیدن همه ی اینا طی همین دو سه روز انگار یهو بشدت از درون خالی شدم
امسالم عجب سالی بود..
صبح تو فاصله ای که رفتم مسواک بزنم و بیام دیدم میس کال دارم
باز کردم نگاه کردم خانوم ق ! داشتم فکر میکردم این شناگر ۶۹ ساله ی عزیز من که الانم تهرانه سر صبح با من چکار داشته؟!
پیغام تلگراممو باز کردم دیدم نوشته : سلام وقتتون بخیر وخوشی خانم ع عکس پروفایلتون رودیدم دلم بازشد زنگ زدم که صدای گرمتون را بشنوم ولی جواب ندادید موفق ومؤید باشید
(عکس خودمو گذاشتم که شاگردام و مشتریا بشناسن)
بلافاصله زنگ زدم بهش ولی قطع کرد و خودش دوباره گرفت... بعضی وقتا آدم تو مهربونی یه عده حقیقتا غرق میشه