خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

من مطمئنم

جمعه, ۲۷ آبان ۱۳۹۰، ۰۴:۲۷ ب.ظ
پیشنهاد من اینه که پستهایی رو که ادامه مطلب دارن و نخونی!!! دیگه خود دانی خدایا من از تو توقع زیادی نداشتم و ندارم فقط بی نهایت بهت اعتماد کردم این بود که وقتی اون روزا بهت التماس میکردم اگه مصلحتت نیست نذار بشه.... وقتی شد ...شاکی شدم بی نهایت بهت اعتماد دارم چون تاحالا هرچی ازت خواستم همون شده.... مگه نمیگی خدای هر بنده ای نزد گمان اوست؟؟؟ گمان منم به تو عزیزترینم همیشه این بوده که جایی که عقلم هم قطع نمیده از تو مطمئن باشم که کمک میکنی و همه چیو درست میکنی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۸/۲۷
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.