بذار بارو رو سرت بریزه
سه شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۰، ۰۱:۲۳ ب.ظ
امروز روز خوبی بودالبته اولش یه ذره بد شروع شداما فکر کنم ارزششو داشتاول صبح حرم خلوت بود.زیارت نامه، نماز زیارت، و نماز هدیه از طرف همه دوستان (از جمله دوستای اینجا) خوندمتو زیر زمین دستم راحت به ضریح خورد...یه کمیم درد دل با کسی که همیشه دردهامو پیشش میبرمیه حس شادی خیلی عجیبی داشتم وقتی داشتم وارد حرم میشدمرفتنا هوا ابری بودبعضی جاها خیس بوبرگشتنا نم نم بارون میبارید رو سر و صورت مردمچترمو اصلا باز نکردمیه جا خوندم وقتی به زیارت تو یکی از این اماکن متبرکه میری اگه موقع برگشتن بارون بگیره و بریزه رو سرت بدون که گناهات بخشیده شدهاز اونجا که اومدم بیرون بازم باز نکردم چترموزیر بارو راه رفتن و دوست دارمالبته شدید نبودوقتی بارون میاد دعا ها مستجاب میشه...باید بری زیر بارون
۹۰/۰۹/۰۱