خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

انار...صد دانه یاقوت

سه شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۰، ۰۷:۲۴ ب.ظ
گفتی انارو از تو میوه ها خیلی دوس داری منم خیلی دوسش دارم هر وقت انار میخورم یادت می افتم واست انار دون کردم با دستای خودم .ببین!! سهراب یه شعری داره... یادم رفته فقط یه جملش یادمه یه انا رو پوست میکنه و میگه : کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود... اینم بقیش .بازم خواستی به خودم بگو
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۹/۰۸
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.