نگران
شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۱، ۰۷:۵۰ ب.ظ
این روزا حال و حوصله ی هیچ کاریو ندارم
دائم پشت کامپیوترم
اغلب اینترنت و بقیشم بازی
واقعا کمرم درد میکنه....تازه من عادت دارم صاف میشینم
چیزی واسم جذاب نیست
خواب درست حسابیم ندارم
دلم آدم میخواد
آدمایی که باهاشون حرف بزنم بخندم از ته دل.....(شاید واسه همین اون روز گفتم خونه ی خاله بیشتر بمونیم)
یه جایی عضوم که میان چرت و پرت مینویسن...منم مینویسم..جواب میدن..جواب میدم...میخندم.....ولی اینا واقعی نیست
اگه بود من امروز درد نداشتم
این روزا دارم به خواسته ای فکر میکنم که میخواستم واسه همیشه فراموشش کنم
میخواستم دیگه نخوامش اما این خوابهای هر شب و روزم بهم میگن باید بخوامش....
نمیدونم برام مهمه یا نه.....نیست....اما باید بخوامش.....بی تفاوتم
از شنیدن حرفای تکراری خسته شدم....ولی گوینده رها نمیکنه.....منم مدتهاست نمیشنوم
دلم آدم میخواد...آدمای واقعی...حرفای واقعی...محبت واقعی...خنده های واقعی.....خواب واقعی.....
*****************************
آخرین بار که این ابر بارید، اولین باری بود که چتر نداشتم
خیسِ خیس شدم
اونقدر خیس که بعدش چاییدم و تب کردم
هنوزم لباسام بوی نم بارون میدن
**********
وقتی اینهمه پای این کامپیوتر لعنتیم از خودم بدم میاد
مامان تنهاست
۹۱/۰۵/۱۴