حرم
يكشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۱، ۱۰:۵۴ ب.ظ
چقدر شلوغ بود خدایا شب آخر
از میدان بسیج تا خود حرم مجبور شدیم پیاده بریم
به خاطر طرح ترافیک فقط تاکسیا و موتوریا حق ورود داشتن
اون مسیرم که کلا تاکسی کمه بیشتر شخصیا کار میکنن....و یه عالم مسافر.....
خیلیم هوا گرم بود
تو حرم نماز دوم بود که رسیدیم
بعد نماز رفتم واسه مامی آب بیارم دو بار
غلغله بود جلو آبخوریا...فشار آبم که حسابی کم شده بود
ما هم که اولش لنگ آب بودیم بعدشم کلی دنبال سرویسای بهداشتی وقتمون گذشت
خلاصه دهن من یکی که حسابی آسفالت شد
دست آخرم پدر محترم کارشون یه ساعت جلوتر تمومم شد و اومد گفت :خب! بریم؟؟؟
که من مخالفت نمودم و یه 15 دقیقه ای رفتیم زیارت کردیم
ولی خب خوب بود....خیلی خوب...همینکه پام رسید اونجا بازم شکر
دیشبم مث اون شبی که تو جمکران بودم بی اختیار اشک ریختم
بی اختیار شکایت کردم
دلم خیلی تنگ بود
عیدا که میشه دلم خیلی میگیره
ولی فک نمیکنم دیگه هیچ موقع مث اون شب کسی جوابمو بده.........................
شایدم هنوز وقتش نرسیده
۹۱/۰۵/۲۹