راحت شدم
سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۱، ۱۰:۵۸ ب.ظ
از در به دری فردا که خلاص شدم
بیمه رو بابا خودش برام فردا میگیره
عکسم که پیدا کردم لازم نیس برم بگیرم
ظهر خوب نخوابیدم
خیلی قاطی پاتی دیدم...بیدار که شدم سرم درد میکرد
الانم از همون سردرد نتونستم بخوابم
دارم باز خوندن و شروع میکنم
خوانندگی نه هااااا ، خوندن کتاب و میگم!
به مهلا(دوستم) گفتم پنجشنبه ها منو ببره و بیاره(ماشین دستشه) کلاس
البته در مقابلش قرار شد یه کاراییم براش بکنم
اون که سریع قبول کرد
از بس موندم تو خونه دیگه تنبلیم میشه برم
مخصوصا تنهایی
مامان میگه چه جوری روت میشه؟؟؟ گفتم دوست به درد اینجور موقع ها میخوره دیگه!!!
تازه از خداشم باشه....
۹۱/۰۸/۱۶