محرم
جمعه, ۲۶ آبان ۱۳۹۱، ۰۴:۳۳ ب.ظ
همیشه محرم و دوست داشتم
امسال نمیدونم چمه
هنوز حس خاصی نیومده سراغم :|
شاید به خاطر دلگیریای خودمه
ولی اگه اینم باشه بالاخره فرصت خوبیه ....
10 روز اول خیلی سریع میگذره ولی بعدش تا آخر صفر انگار چند برابر میشه
دست و دلم به هیچ کاری نمیره
گفتم میرم این دوره ی جدید مجبور میشم بیشتر کار کنم و سرم شلوغ میشه خوب میشم
ولی حالا بدتر از قبل کارام رو هم تلنبار شده
بعد که میشینم فکر میکنم میبینم زیاده و نمیتونم تصمیم بگیرم اول به کدوم برسم....کلا میذارم کنار تا وقتی که مجبور شم انجام بدم
یا اینقدر سرم غر بزنن که یه کاریو شروع کنم و تموم کنم
از این وضع هیچ راضی نیستم
یه بخشیم از ناراحتیم وضعیت جسمیمه که نمیدونم چرا درست نمیشه؟؟
نفسم تنگه مخصوصا وقتی مث الان کمی سرما خوردگی داشته باشم
هفته پیش که رفتم از متخصص قلب گواهی سلامت بگیرم پرسید ازم که تنگی نفس دارم یا نه؟
گفتم نه...اگه میگفتم آره یا حتی گاهی هم گواهی رو نمیداد هم باید باز کلی میدویدم دنبال عکس و متخصص داخلی و .....
آخرشم این دکترا یه عیبی میذارن رو آدم و کلی دارو و .... و تنها نتجیشم بدتر شدن وضعیته
مدتهاست تصمیم دارم از همین متخصص طب سنتی که این نزدیکم هست یه وقت بگیرم
ولی اونم فقط پنج شنبه ها صبح تا ظهر هست که منم کلاسم
کلا انگیزه ای واسه درمان هیچ کدوم از مشکلاتم ندارم!
و هر روزیم که میگذره از وجودشون افسرده تر میشم
به این میگن یه رابطه ی مستقیم و دو جانبه!
دلم خلوت میخواد
تو حرم
مث سابق
تنهایی
بشینم یه گوشه و واسه خودم کلی گریه کنم به خاطر اینکه اینهه بد شدم
ولی دیگه از خلوت خبری نیست
۹۱/۰۸/۲۶