تغییر وضعیت
دوشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۱، ۰۳:۵۶ ق.ظ
بالاخره خواب و بیداریمو تغییر دادم!
صبح بعد نماز خواب ممنوع....ظهرحدود 2ساعت خواب....شبم که بالاجبار 11-12
تو این یه هفته که خوب جواب داده
دچار
نوعی اجبار همراه با سرخوردگی هستم....چیزی که بهش علاقه دارم اما اونجوری
که میخوام جور نمیشه و چیزی که دوسش دارم اما نه اونجوری که بخوام ادامش
بدم ولی خیلی بهم نزدیکه.....
دوس دارم این روزا زودتر تموم بشن
همیشه روزها (ماه های) نزدیک سال جدید آدم سرش شلوغ میشه(به خصوص خودم تو این 2-3ساله اخیر)
این زمستون یه حس رخوتی داشتم
نمیدونم چرا هروقت میخوام بگم چند وقت گذشته از زمان پایان دانشگاه و بعدش کلاسای دیگه و.... فکر میکنم حداقل سه سال گذشته!!
واقعا
چقدر گذشته؟؟ از اون زمان مورد نظرم فک نکنم بیشتر از یک سال و نیم گذشته
باشه اما رقم توی ذهنم همیشه 2سال و نیم به بالاست...این زمانو کلا گم کردم
سرعت نت چرا اینقدر افتضاحه؟؟؟؟
مثل کمدایی که آخر سال باید مرتب بشن شدم...خیلی بهم ریخته
همیشه فکر میکنم با اومدن سال جدید و کم شدن کارام همه چیز عوض میشه....ولی همیشه همه اتفاقا تو لحظات آخر و زمانی که وقت کمه میافته
و
باز اون طرف سال تنهایی روزای بلند من و مامان .... من چیزیم نیست اما
مامان تنهایی به اندازه کافی کشیده ... خسته و افسرده میشه از تنهایی و
نبودن بابا
نفرین که نمیشه کرد ولی نمیگذریم(نه من و نه مامان) از
اون کسی که این نون خشک و تو سفره ی ما گذاشت و هنوزم یه عده شکم سیر دارن
این آغول زنبورو شور میدن.....
این نت مسخره ام نذاشت امروز کاری بکنم فقط آهنگ دانلود کردم به اجبار :|
۹۱/۱۰/۲۵