خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

راز ِ نگو

سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۲۶ ب.ظ
تا وقتی رازتو به کسی نگفتی میتونی راحت  بگی و بگی و بگی بنویسی و بنویسی و بنویسی بخونی و بخونی و بخونی اگه دلت بگیره راحت میگی گرفته اگه بخوای گریه کنی راحت گریه میکنی..... بدون اینکه نگران سرزنش شدنت توسط دیگران باشی ولی همین که تو یه جمعی یکی فهمید........ تا میای بگی...بنویسی...بخونی... میگی لابد الان داره تو دلش فکر میکنه من چقدر احمقم ! و اینجوریه که قورت میدی سرزنش خیلی بده حتی اگه به زبون نیاد...حتی فکرش ___________________________________________ پ.ن: چیزیم نشده.درست مثل همیشه ام
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۲۶
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.