[عنوان ندارد]
جمعه, ۴ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ق.ظ
یه وقتا خدا یه جوری آرومت میکنه که توش میمونی
انگار اصلا انتظارشو نداشتی
با اون حالی که بهم دست داد.... خیلی بهم ریختم
انگار تمام امیدم تو یه لحظه نابود شد
نمیدونم چقدر اون پایین موندم
ولی همین که اومدم بالا..... تو چند دقیقه ورق برگشت
گرچه بی فایده ولی یکی از چیزایی که باید میبود تا آروم بشم و دیدم و فهمیدم!
حالا از اینجا به بعد خیلی کند میگذره تا خبرا برسه
راستش بقیش اونقدرا هم برام مهم نیست!
همین یه دونش خیلی مهم بود که خدا رو شکر درست بود
بقیه از سر کنجکاویه فقط
میگن خیلی از نوشته هاتو نمیفهمیم!!! راستش اینه که هیچ وقت دوس نداشتم جار بزنم زندگیمو ولی مینویسم تا خفه نشم
اینجایی که کسی نه منو میشناسه نه خانواده مو نه گذشته و حالمو تا بخواد نصیحتی کنه و نمک به زخمم بپاشه
۹۲/۰۵/۰۴