افکار نیمه تمام
جمعه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۴۷ ق.ظ
فردا روز دختره (به همه مبارک)
و عید اول عمه هم هست...من که سر کارم
لباسا تقریبا تمومه.مونده یه بار دیگه بیان پرو و بعدشم تمیزکاریای آخرش و بعدم تموم ایشالا...
بعد یه کم کار واسه خودمون دارم
جز اینا فقط یه پارچه از رویا (دوستم) دستمه که نامرد میگه به نیت اینکه تو بدوزی خریدم (خودش خیاطی بلده)
گفتم بهش که حالا حالا ها وقت نمیکنم
دیگه غیر اون هر چی باشه کارای خودمونه
اینا آخرین کاراییه که واسه این و اون قبول میکنم(فک کنم 100 بار اینو گفتم)
خیلی خسته ام
حتی حوصله ی فکر کردن به بعضی مسائلو هم کلا ندارم
حتی حال فکر کردن به خاطرات تلخ و شیرین گذشته
حالم از خیلی چیزا به هم میخوره عمیقا.خیلی چیزایی که زمانی افکارمو به خودش معطوف میکرد
از اون وقتاست که دلم میخواد به هیچ کی اهمیت ندم و هیچ کسیم به من!
بذار بدشون بیاد
به هر دلیلی...................دوست دارم از همه فاصله بگیرم...حیف که نمیشه
۹۲/۰۶/۱۵