رفیق
دوشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۴:۳۸ ب.ظ
اینطور که بوش میاد فردا باید تنهایی برم حرم
اینجوری بیشتر دوست دارم
دوست داشتم شبای عید میرفتیم بیرون و یه کم چراغونیارو میدیدیم.....شلوغه!!(حرف همیشگی آقای پدر)
تو
شیفت داشتم میگفتم دوس دارم وقتی میرم خونه هیچ کی نباشه (غیر از مامان و
بابا) حتی خواهر و داداشم ولی امروز مهمونم داریم...
قبل از اینکه راه بیافتم مامی زنگ زد گفت ما داریم میریم...
از6 که اومدم تا 20 دقه پیش تنها بودم...خوب بود
بعد از مدتها موزیک و بدون هدست گوش دادم و باهاش خوندم...این کارم خیلی دوس دارم که مدتی ازش خبری نبود.....
۹۲/۰۶/۲۵