جا مانده
جمعه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۰۱ ق.ظ
تو نمیدانی اما من یکجایی در گذشته جامانده ام
همچون کودکی که سالها پیش در خیابانی شلوغ دست مادرش را رها کرد و گم شد..و هنوز هم سرگردان است..
من هم جا ماندم
هیچ دستی دستم را نگرفت
و من دست به دامان خدایم شدم..
تو هم روزی جا خواهی ماند
حتی بدتر از من...
و آنروز خدایی هم به فریادت نمیرسد
آن روز خدایت از من خواهد خواست بر سرنوشت تو خدایی کنم
هی! تو هنوز هم نمیترسی؟؟
۹۴/۰۲/۲۵