حافظه ی یاکریم
دیروز در کنار همه اعصاب خوردیش یه قسمت خوبم داشت
شاگردای ترم پیشم برام هدیه آوردن
به گفته خودشون قبل عید میخواستن بدن که نشد و منتظر بودن کلاس شروع بشه و روز اول کلاس بدن که اونم برگذار نشد..در نتیجه صبر کردن و دیروز به مناسبت روز معلم بهم دادنش
جالب اینجاس خودشون معلمن همگی و فک کنم بازنشسته
دستشون درد نکنه ... کلا کسی مارو جزو معلما نمیدونه اینه که انتظار تبریکم نداشتم
امروز ازون روزا بود ک میتونستم کار کنم (خیاطی) ولی چون مامی تنها بود پدرجان سفر تشریف دارن( امشب میان) موندم بالا پیش مامی دیگه حالا خدا کنه بتونم به موقع کارامو تموم کنم
دیروزم قرقی رو بردم تنظیم باد موقع رفتن چنان سوتی دادم که دیگه به هیچ کی نگاه نکردم و گاز و گرفتم رفتم...نمیدونم چرا ماشین رو دنده بود پامو از کلاج برداشتم دوبار -_-
و..... خیلی بده سالها تو شهری زندگی کنی و آدرسارو بلد نباشی..حالا یه دلیلش اینه که راهت دوره و یا نمیری خیلی جاها یا میبرنت... اینجانبم از وقتی ماشین دست گرفتم یه سری مسیرا رو تازه دارم یاد میگیرم ...
حافظم خیلی ضعیف شده باید فکری اساسی بر دارم
اینو شوخی کردم
آدرس رو واقعا وقتی یاد میگیری که پشت فرمون بشینی والا هفتاد سال هم تو یه شهری زندگی کنی بنظرم باز نمیشه آدرس رو خوب یاد گرفت..اونم کجا؟ مشهد