یک نوشته ی سیاه
دیروز به شدت خسته کننده بود ..ساعتا باز زیاد شدن..هوا به شدت گرم و خفه کننده است..با کمترین زمان استراحت بیشترین کارو ازمون میخوان و حقوق مونم به سختی میدن..و بهتره بگم یه بخشیشو نمیدن اصلا و فقط وقت کشی و بازی با کلماته تا زمان بگذره و کلا بیخیالش بشن...و به همین راحتی لقمه های حروم و میبلعن و تو شکم زن و بچه هاشونم میکنن با ظلمی که در حق ما میشه..لابد میگین جاتو عوض کن یا اعتراض..متاسفانه بعضی قسمتاش همه جا مشترکه و چندان فرقیم نداره..من هیچ وقت ازین آدما نمیگذرم و واگذارشون میکنم به خدا که میدونم بهترین انتقام گیرنده اس وقتی که میبینه ما تلاشمونو کردیم اما نتونستیم حقمونو بگیریم..و دو روز پیش حدیثی خوندم که "هرکسی که به دیگران ظلم کنه در همین دنیا دامنگیر خانواده و فرزندانش میشه حتما "
دیروز و شنبه از هوای وحشتناک اونجا دچار همون سردردای وحشتناک شدم..و با یه قهوه ی غلیظ تا قبل خواب کمی تسکینش دادم..
دلم نمیخواد به این سیاهی ها فکر کنم و پررنگشون کنم اما سالهاست فکر میکنم اینجا جای زندگی نیست!! گوشه گوشه ی این مملکت پره از این اتفاقات..مدیران و مسئولانی که به راحتی ظلم میکنن و زیر دستاتی که هییییچ کاری ازشون بر نمیاد!!!!!
گاهی فکر میکنم هیچ قانونی وجود نداره جز قوانین ظلم به هرکسی که میتونید
یکی از دوستام داره اقامت امریکارو میگیره..حالا اینکه چرا اونجارو انتخاب کرده شاید به این دلیله که راحت از سایر کشورا اقامت میدن..ولی صرف نظر از مکانش بهترین کارو میکنه
همه جای دنیا مشکلات هست..حق و ناحق هست..تبعیض هست..اما لااقل یه جاهایی یه خرده فرهنگهاییم هست..یه قوانینی که به اعصاب راحت ترت کمک میکنه..پروازی ک از عصر منتقل میشه به فردا صبح هرروز اتفاق نمیافته!!! وقتت همیشه و همه جا بی ارزش ترین کالا تلقی نمیشه!!! ..... بهشتی تو این دنیا وجود نداره اما بعضی جاهاش زیادی جهنمه!
تنها مورد امیدوار کننده اینه که مثل عراق و سوریه اینجا جنگ نیست که اونم مدیون تعدادی انسانهای از همه چیز گذشته ایه که زمینی نیستن و الا شک ندارم خیلی از مسئولین دلسوز خونه هایی تو نقاط دیگه ی دنیا دارن و اگه اتفاقیم بیافته ب سرعت نقل مکان میکنن و شاید از همین امروزم دارن برای همون روزشون جمع میکنن که اینهمه آدم و زیر پاشون نمیببنن