بی زبون
زیارت نامه رو خوندم نشستم کتاب چند دقیقه ای بسته بود و تو فکر بودم ک چند تا خانوم توجهمو جلب کردن
یه خانم عرب و 2تا خانم ترک و یه خانم فارس زبان ک مال یکی از شهرستانای اطراف مشهد بود سعی داشتن باهم ارتباط برقرار کنن!
یکی از خانمای ترک در کیف دستی خانم عرب و باز کرد و گوشیشو درآورد داد به فارسه و اونم یه چیزی تو گوشیش وارد کرد! نفهمیدم چی بود!!
جال بود اون خانما فکر میکردن اگه کلمات فارسی رو جداگانه بگن طرف متوجه میشه -_-
صحنه یکم خنده دار بود
در نهایت یه خانم همشهری ما رسید و با اون خانمه عربی صحبت کرد و بعدش خانمه رفت و این همشهریمون جاش نشست! :/
به این نتیجه اخلاقی رسیدم که باید 3تا زبون و خوب بلد باشم! ترکی عربی و انگلیسی
ترکی و تا حدی بلدم ولی کمه اصلا مایه خجالته بعد اینهمه سال
انگلیسی در حدی ک تو مدرسه خوندم و یه ذره یادمه ولی دانشگاهم ک تموم شد اونم بوسیدم گذاشتم کنار
ولی عربی دیگه از زمان کنکور ب این طرف هیییچیش نمونده
خلاصه ک هر موقع میرم حرم با این چالش رو برو میشم و جو میگیرتم ک برم یاد بگیرم ولی باز یادم میره و .....
نمیدونم چرا تا کلاس نری خودت هیچ کاری شرو نمیکنی انگار ارزش پول بیشتر از زمانه
آخرشششش به 3نفر مسلط به این 3 زبان نیازمندیم که زکات دانششونو بپردازن
به جاش بهشون خیاطی و شنا از راه دور یاد میدم :پی
اگه مشکلی در رابطه با زبانهای آمازیغی و سواحل آفریقا داشتین درخدمتم
:-)