جمعه های زمستانی
جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۵۷ ب.ظ
جمعه های زمستونی باید پرده های اتاق و کنار زد تا آفتاب هرچه تمامتر به داخل اتاق بتابه
بعد هم زیر پتو چمباتمه زد و مشغول خوندن کتابهای "جین اوستین" شد و گاهیم قهوه ای نوش جان کرد
هر وقت هم خواستی از کتاب چشم بگیری از پنجره بیرون و نگاه کنی و برفی که ریز ریز داره میباره یا بارونی که میخواد بیاد یا حتی آسمون گرفته و سرد و ابری زمستونی رو به جای آفتاب ببینی
درحالیکه من در دخمه ی تاریک و سرد تنهایی خودم مشغول به کارم و در عین حال گوش دادن به موسیقی که بیشترشون چرندیاتن حقیقتا
اغلب فقط میشنوم با اینکه بیشترشو کم و بیش حفظ شدم
فقط برای شکستن سکوت طولانی و عذاب آور و فرار از پراکندگی فکری
۹۵/۱۰/۱۷