آغوش مقدس
تاج از فرق فلک برداشتن
تا ابد آن تاج بر سر داشتن
در بهشت آرزو، ره یافتن
هرنفس، شهدی به ساغرداشتن
روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتی چون ماه در بر داشتن
جاودان در اوج قدرت زیستن
ملک عالم را مسخر داشتن
برتو ارزانی که مارا خوشتراست
لذت یک لحظه مادر داشتن
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
تصور نبودن مادرمو نمیتونم به ذهنم راه بدم حتی... با این وجود یه وقتایی بداخلاق میشم.. بی حوصله میشم.. بی فکر میشم..
وقتی یادم میاد تو 13 سالگی مادرشو از دست داده و چه سختیهایی تو زندگیش کشیده از بی مهریها و ندونم کاریام شرمنده میشم
خیلی سعی میکنم براش خوب باشم ولی میدونم که کافی نیست
امروز به خاطر مادر جان از ارضای نیاز شدید استخری خودم گذشتم چون عملا فرصتی نمیشد
با مامان جان رفتیم بیرون و یه مقداری هدیه و عیدی برای پدر و پسر و داماد و بچه ها و مابقی ملزومات منزل و هفت سین و خریداری کردیم
عاشق این فروشنده هام که ساعت 10:30 تازه مغازه هاشونو باز میکنن آروم آروم!!
ظهر خسته و کوفته رسیدیم و بنده بعد از مقداری استراحت شروع به اتاق تکانی نمودم!!
چقد بعضی جاها خاک زیاد بود :|
اینقدر اتاقم تمیز شده که دلم نمیاد برم توش
حالا فردا هم باید غار تنهاییمو بتکونم اونجا که رسما زیر خاک رفته
سبزه عیدمونم خیلی بدبخت و پژمرده و داغونه :/ کم کم دارم یاد میگیرم چه جوری سبزه عید بذارم
ایشالا سال دیگه یه سبزه ی خفنی بذارم که هیچ کجا ندیده باشین