لطفا از همین امروز هدیه بدهید!
عید که میشه مامان به تمام بچه هایی که بیان خونه مون عیدی میده
قبلترها هم هدیه میخرید مثل گیره ی مو و لباس و بدلیجات و سررسید و... در حد توان خودش
به هر مناسبتی تلاش میکنه بهترین هدیه رو در نظر بگیره..تولد..ازدواج.. خونه ی نو..
نه حتما گرون و خیلی آنتیک! چیزی در حد توان خودش و جوری ک لااقل شانیت طرف مقابل پایین نیاد
اینجور مواقع خاطرات زیادی از کودکی و بزرگسالیم مثل برق میاد جلوی چشمام!
شاید هنوز مدرسه نمیرفتم .. خالم خونه مون بود.دوتا از دختراش به باباشون گیر دادن بستنی براشون بخره. قرار شد برن بیرون و دختر خاله هام گفتن توام بیا..رفتیم اون طرف بولوار و از سوپری برای اون دوتا بستنی خرید و برای من نه!! و به نزدیکیای خونه که رسیدیم برگشت به من گفت عه! برای تو نگرفتم؟تو رو ندیدم!!! بعد به دختراش گفت یه کم از بستنیتون بهش بدین و اونا هم گفتن نمیخوایم مال خودمونه!!
من اما بنا به تربیتی که داشتم و غرور و عزت نفسی که از همون موقع از پدر و مادر به ارث برده بودیم هیچی نگفتم و حتی لبخند زدم در صورتی که خیلی ناراحت بودم! و حتی گفتم من به خاطر بستنی نیومدم و میخواستم یکم راه برم بیرون!!
ناراحتیم از این بابت نبود که چرا اونا بستنی دارن و من نه!! که این شاید بخش کوچکیش بود.. ازبنکه احساس میکردم ضایع شدم تو جمع و تحقیرم کردن خیلی ناراحت شدم..بهش فکر نمیکنم اما هیچ وقت یادم نمیره!!
ما هر وقت جایی مهمون بودیم بابا دست خالی نمیرفت و اغلب یه چیزی بین راه میخرید. مثلا هوا ک گرم بود خیلی وقتا یادمه خونه ی همین خالم بستنی بردیم که البته گذاشتن تو فریزرشون و برای ما چایی آوردن!!!!!
مامان و بابای من به خیلی مناسبتها برای بچه های فامیل هدیه خریدن..هر وقت هم که مسافرت میرفتیم حتما سوغاتی برای بچه های صاحبخونه میگرفتن! اما این جاده تقریبا همیشه یک طرفه بوده..البته اینم بگم که وضعیت مالی بالایی نداشتیم! اما از همون موقع ام که یادمه خیلی موقعیت مالی پایینی داشتیم بازهم این رفتارا سر جاش بود
اما هیچ کدوم از اقوام به خصوص اقوام مادریم اصلا اینطوری نبودن.. من به یاد ندارم تا حالا هدیه ای از خاله هام گرفته باشم در طول عمرم حتی عیدی!
خانواده ی پدریم کمی فرق داشتن.. هدیه ی مناسبتی که نه اما عیدی و همیشه پایه بودن
مثلا پدر بزرگم دست تو جیبش میبرد و یه پول پاره با کمترین ارزشی که میتونست درمیاورد و میداد به ما! اون آخریا هم که فقط به داداشم میداد و بعدشم که دیگه کلا نمیداد.. هیچ وقت یادم نمیاد از اونهمه مسافرتی که رفت و برگشتشونم فقط با هواپیما بود برای ما سوعاتی آورده باشن!
هعی... چیزهای بدتری یادم میاد وقتی فکر میکنم..
خلاصه ی کلام اینکه از دادن هدیه دریغ نکنین حتی کم! خصوصا به کوچیکترا
نذارین آدما شمارو با بداخلاقی و خستتون یاد کنن! ضمن اینکه هدیه دادن باعث برکت و فزونی مال میشه و اگرم ندیم هیچی با خودمون نمیتونیم ببربم تو قبر جز همون دلخوری یا دلخوشی که تو وجود دیگران گذاشتیم