کلید اسرار-این داستان مقرور
چهارشنبه ی پیش یکی از دوستان قدیم و همکاران فعلی تو تلگرام کارت عروسیشو برام گذاشته بود و تاریخ عروسیشم چهارشنبه بود!! همون شبم تولد آقای پدر بود و عروس جان هم جلوس داشتن هم برای شام تولد تدارک دیده بودن.. بعدهم گفتم هین چه طرز دعوت کردنه!!
البته که ذکر کرده بود خیلی یرش شلوغ بوده و وقت نداشته و از من خواسته بود به یکی دیگه ام بگم..
القصه که به دوست جان شماره دو زنگ زدم که گفت جلوس مامانمه و نمیتونم بیام و منم گفتم نمیرم و بعدم باهم به این نتیجه رسیدیم که دعوت زوری بوده که دقیقه نود خبرمون کرده!
به دوست جان شماره یک هم اس زدم که البته جواب نداد
امشب دیدم عروس مذکور دوباره تو تلگرام پیغام گذاشته که گوشیم خراب شده و...فلانی جواب نداده بهشون بگو!!!!
درحالیکه بسی متعجب بودم رفتم بالا تصویر کارت و مجدد دیدم و ملاحظه نمودم روز چهارشنبه اس ولی تاریخ ۱۶ هم!!!!!
ضمن اینکه از قضاوت عجولانه بر اثر کم توجهی خودم شرمسار شدم ( از این سوتیا متاسفانه زیاد داشتم) از اینکه یه عروسی رو از دست ندادم بسی شاد گشته و از همون آن تا کنون در خودم مقرورم (از مصدر قر دادن)
این کلید اسراره! وقتی فرزند خلفی باشی و عروسی دوستتو به تولد بابات ترجیح ندی خدا هم تاریخ عروسی رو میندازه عقب!بعله 😏