سال نکو
پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۶، ۰۸:۰۸ ب.ظ
دومین مرحله حجامت هم انجام شد و تشخیص این بود که خونم خیلی غلیظ شده و باید دم کرده ی زرشک و عناب بخورم!
به نظرم میاد امسال خیلی برام خوب باشه یا شاید بهتر باشه بگم همونیه که منتظرش بودم و اگر عمری باشه ازینجا به بعد سربالاییه!
این سربالایی از دو جهت دارای ایهامه البته هم خوب و هم شاید قدری سخت!
به هر صورت با تغییراتی که در خودم مشاهده کردم طی یکسال گذشته و تصمیمات جدی و مهمی که گرفتم و انشاالله روشون با تاکید خواهم ایستاد تا آخر..!! سال بهتر و همینطور در آینده سالهای بهتری رو پیش بینی میکنم
صدا و سیمای عزیز چنان قصیه زلزله در مشهد و بزرگ جلوه میده و تیترهای جنجالی و هیجانی رو هم در تی وی و هم در روزنامه ها شاهدیم که انگار مثلا اینجا ژاپن بوده و 7ریشتر زلزله اومده زبونم لال ولی آب از اب تکون نخورده!! و مردم سلحشور هم برای فرار از دست عزرائیل به پارکها و سوله های اماده!! پناهنده شدن و همچنان هم در ترس دارن روزگار میگذرونن!!
البته به آپارتمان نشینا حق میدم چون لرزه های شدیدتری رو تجربه میکنن...اما تصور کنید واقعا هم اتفاقی بیافته. با اون حجم ترافیک تو خیابونا چیکار میشه کرد؟؟!!
متاسفانه بخشهای روستایی نه چندان دور از این شهر درندشت ادمهایی هستن در خونه های کاهگلی و با کمترین امکانات که شاید برای خیلی از ما چنین زندگی هایی اصلا قابل درک هم نباشه اما حالا دیگه همونم روی سرشون اوار شده و هیچی ندارن!
ولی خب دولت سخاوتمند قراره به هر کدوم دومیلیون بده!! قطعا میشه با اون پول خونه هایی محکمتر از قبل ساخت بعلاوه اسباب و وسایلی که از بین رفتن!
دستشون درد نکنه توقعم نداریم زودتر از یکسال اینده عملی بشه این وعده!
ضمن اینکه عروسی دیشب خیلی خسته کننده بود (مثل اغلب عروسیهای الان!) و اگه میدونستم اینجوریه یا خیلی دیرتر میرفتم یا اصلا نمیرفتم! در حاشیش یکی از جمع دوستان و همکاران که باما بود بدتر از قبل کرد اوضاعو! اینکه فهمیدیم برای دومین بار میخواد مطلقه بشه و به نظرم این تجربه برای بار دوم حقیقتا فاجعه است!
و صد البته مقصر هر دو طرف هستن! و وقتی خانومی بعد ازدواج همچنان ارتباطات قوی با دوستان مجرد و متاهلشو به شدت ادامه میده و مدام ازشون با وضعیتهای غیر قابل قبول در دین و فرهنگ ما تو خونه ی خودش پذیرایی میکنه باید منتظر باشه روزی یکی از همون دوستها بهش خیانت کنه... اسم هر کاریو نذاریم روشنفکری خواهشا!! کمی فکر کنیم ببینیم زندگی و آرامشمون برامون مهم ترن یا حرف مردم و امل شناخته شدن از طرف دیگران؟؟
در این مورد خیلی حرف دارم که اینجا جاش نیست.. خیلی مسایل کوچکی هستن که وقتی مدام بی توجهی میکنیم بزرگ و بزرگتر میشن
و اینکهههههه به هر کسی اندازه ی ظرفیتش بها بدین!!! وقتی یه پسر شهرستانی رو آوردیم تو یه شهر بزرگ و یهو براش زن و کار و خونه و ماشین فراهم کردیم انتظار داشته باشیم یه جایی یهو رم کنه!!
متاسفانه رم ریدر گوشیم خراب شده و باید گوشی رو ببرم یه جا بخوابونم :-(
الان وقتش بود آخه؟؟؟
رضا
