خلوت ادامه دار
امروز هم خیلی خلوت بود..
از 9 تا 10 من تنهایی سر شیفت بودم که البته 3نفر فقط تو آب بودن!! بقیه هم مشعول پرو و انتخاب لباسهایی که یکی از جنابات از قشم آورده بودن و ادعا داشتن که چیزی رو قیمتش نکشیدن!!!
یه نفر هم جای دیگه جلسه داشت و کلا نبود.. ساعت 10 از دونفر باقی یکیشون شاگرد داشت و نشست بالاخره سر شیفت اون یکیم روش نشد نشینه!! منم زدم به آب
اول یه رکورد 400 متر کرال دادم که 7:35 شد (باید زیر 8 باشه) البته دو تا طول و کم شمرده بودم و اگه دوست جان از جاش بلند نمیشد و تشویقم نمیکرد متوجه نمیشدم! تمرین 4دست یک هوا رو هم با حبس نفسم انجام دادم و دیدم خیلیم روش خوبیه! و میشه 6دست یک هوا و حتی 8دست هم انجامش داد
در نهایت 20 متر زیرآبی و در کل 2650 متر شنا نمودم
بعدشم کلا رفتم استراحت که اصلا زمان از دستم در رفت :)) یهو ساعت 1:30 به خودم اومدن!
البته خلوت بود ولی سرناجی جان که هیچ وقت مستقیم چیزی نمیگه دیگه به ما حتی تعارف هم نکرد و ما تا 4:15 که آخرین مشتری تو اب بود نشسایم و البته بیکارم نبودیم و بسی فک زدیم
شب هم طبق روال هر سال مدیر سابق در چنین شبی جشن دارن متزلشون و همیشه اس ام اس میزد ولی اینبار دعوتمون نکرد!! ولی منو دوست جان به طور خود جوش تصمیم گرفتیم بریم و باتفاق یک عدد کیک هم که سفارش داده بودیم خریدیم بردیم
رسیدن من همانا و جیغ جیغ هم همان... و خلاصه که فهمیدیم طرف به عمد دعوتمون نکرده و ما هم در این امتحان با سربلندی قبول شدیم! خیلی خوشحال شد و البته ما نیز!!
اینقدر هم سر و صدا کردیم که شوهرشون چندین بار تماس گرفتن که اونجا چه خبره؟؟؟
قبل از اومدن هم با قصد رفع کدورت بین مدیر فعلی و مدیر سابق که دوستان دیرینه بودن تلاش کردم که نتیجتا قرار شد مدیر فعلی در روزهای آینده با مدیر سابق تماس بگیره
فقط امیدوارم بی مهری و سردی نبینه و اوضاع بهتر بشه نه بدتر!
چقدر خوابم میاد! فردا هم باید طبق برنامه ی خواهر محترم از استراحت و کارای خودم بزنم
ظهرم که قطعا جوجش نمیذاره بخوابم
پ.ن: صدام گرفته!