نزدیک به فوران
چهارشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۴۵ ب.ظ
به قدری خسته شدم که میترسم هر آن از کوره در برم
با تمام قوا در مقابل خودم وایسادم
انتهای هر بحث و حتی کوچکترین حرف و اشاره ای رو تا ته میتونم ببینم پس عقل حکم میکنه سکوت کنم
امروز پیشنهاد سارا نصفه نیمه موند
شاید زیادم بدم نیومد
البته اگه حرفاش و کامل میکرد و شاید نظرم عوض میشد شایدم نه!!
حرفای سمانه ام هنوز تو گوشمه!! باور کردن این حجم کم شعوری ادما کمی دور از ذهنه
نمیدونم اگه من تو اون موقعیتا قرار بگیرم چیکار میکنم؟؟؟
اگر چند سال پیش یا حتی یکسال پیش بود قطعا بند و به آب میدادم
۹۶/۰۲/۱۳