سفرنامه جویبار ۱
برای اولین بار تو مسافرت با ماشین شخصی، بین راه توقف زیاد داشتیم! و خیلیم با سرعت نرفتیم که از برکت حضور برادر عزیزه! و البته اینکه محل رزرو شده رو فرا ساعت 3 ظهر قراره تحویل بگیریم و وقت کافی داریم
بین راه جایی بنام شیر آباد و قبلا مدیر جان معرفی کرده بودن و بسیار هم تاکید داشتن به رفتن و منم نمیدونم با کدوم عقلی ریسک کردم و پیشنهاد شو طرح و مقداریم چاشنی پافشاری اضافه نمودم
چشمتون روز بد نبینه!! مسیرش بسیار دور و پرت از مسیر اصلی بود بماند خیلیم تاریک و خفن بود!! بدتر اینکه رفتیم و مکان مورد نظر پذیرشش تمام شده بود.. حالا دیگه خودتون تصور کنید من چقدر از پدر محترم حرف شنیدم و ور جایگاه متهم ردیف اول هیچ دفاعی از خودم نداشتم! البته دفاعیات بنده همیشه در جای خود باقین ولی در جهت مصلحت جمع تصمیم به سکوت نمودم
آقای پدر هم از لجشون حاضر نشدن اونجا در اقامتگاه ، هتل یا سوئیتهای دیگه مستقر بشن و راه و برگشتیم!
بعد قرار بود بریم علی آباد کتول متوقف بشیم که مامان جان دیر راهنمایی کردن و رد شدیم! و در حال حاضر رهسپاریم به مقصد گرگان و بسیار هم اینجانب دلم آشوبه و نمیدونم به چه دلیل (غیر از تو ماشین بودن طولانی) چون اهل ریزه خوری بین راه نیستم و فقط ظهر بعد از نهار ک راه افتادیم 20 دقیقه ای چرت زدم و پاشدم برای خودم یه قهوه فوری آماده کردم
هوا بد نبود..ظهر گرم شد که اونم از یه جاهایی ابری و بارونی شد و بسیار مطبوع و دلپذیر!
از جل گلستان ک رد شدیم با دیدن آثار اون سیل وحشتناک به یاد همکلاسی دبستانم افتادم که با تمام خانواده ب جز دو برادر ک همراهشون نبودن همگی تو همون سیل از بین رفتن.. خدا رحمتشون کنه
و یه مورد ده راجع به شمالیا که قبلا میدونستم اما فراموشم شده بود اینکه رانندگیشون وحشتناکه!!! یعنی از مشدیا بدترن!!!!
اما آدرس دادنشون انصافا عالیه!