پنگوئنی در شهر
بقدری گرم میشه هوا که احساس میکنم به مرور دارم تبخیر میشم .امروز البته یکم هوا خنک شد از عصر
کم آبی چنان در من اثر گذاره که قبل از افطار تمام استخونام مخصوصا پاهام به درد میافتن و تا کمی بعد از افطار هم ادامه داره
تو مطلبی خونده بودم از افطار تا سحر حداقل 8 لیوان آبخ باید بخورین! گفتم برو بابا کی میتونه 8لیوان بخوره؟؟؟ حالا فکر میکنم 8پارچ میخورم و بازم میخوام!
ورم تک تک سلولامو از آب زیادی که وارد بدنم میکنم و کاملا حس میکنم
درست مثل یک توپ!پر از آب
ازینکه از استخر هم دورم باز دارم قاطی میکنم! دوست جان پیشنهاد داده چهارشنبه بیاد دنبالم بریم شلپ شلوپ خداکنه تا اون روز حالش سر جاش بیاد انگاری میگفت ویروسی شده و افتاده تو جا.. وقتی مدتی طولانی شنا نمیکنم حقیقتا تا مرز دیوونگی میرم!
خدایا خیلی ممنون که منو دو زیست خلق کردی فقط لطفا امکاناتشم در همه موقعیتی فراهم کن! الان حس یه پنگوئن و دارم که از قطب اوردنش تو یه باغ وحش تو شهر و یه قالب یخ بهش دادن که گهگاهی روش بشینه!
پارسال شاگرد داشتم و به هوای اون میرفتم بعد افطار ولی امسال هیچ خبری نیست
نمیدونم چرا این یاکریمه نمیاد رو تخماش بشینه!! اگه نشینه که جوجه نمیشن! شاید این طفلیا ناخواسته بودن :/ شایدم خیلی مستقلن همینجوری در میان از تخم