ادامه ی گلگشت
سعیم بر اینه که بی قضاوت بنویسم. از نوشتن بعضی جزئیات منظوری ندارم فقط شرحه
و اما..
به نظرم خوبه آدم هر از گاهی از خودش فاصله بگیره.. تو موقعیتا و محیطای متفاوت قرار بگیره
حالا نه اونقدر متفاوت که سالم بره و معتاد برگرده! یا خدایی نکرده مشکلات خیلی حادی پیش بیاد
ولی ادم خودشو تو موقعیتای متفاوت قرار بده ببینه واقعا ارزشها و اعتقاداتش قلبیه یا دکوری؟!
و البته اینکه آدمای جورواجور و ببینه و آشنا بشه
بعضی وقتا ما اینقدر با آدمای شبیه خودمون ارتباط داریم که فکر میکنیم و توقع داریم همه همینجوری باشن که ما هستیم!
و خیلی راحت روی هر کسی خارج ازین دایره یه برچسب میزنیم
این مثل یه چاقوی دو لبه است هم باید مراقب باشید تحت تاثیر جو دچار اشتباهی نشین که بعدا پشیمون بشین و هم از همنشینی با ادمای بیشتر تو زندگیتون برخوردار بشین و به این شکل تجربیات و ارتباطاتتونو تقویت کنید
گفتم ارتباط
خوبه که آدم طرز برقراری روابط درست با افراد مختلف جنس خودش و جنس مخالف و یاد بگیره و این محیطا ازین لحاظ جای خوبین چون تنوع زیادی دارن
یاد بگیریم اگر حتی میخوایم راحت ( بدون رودرواسی) با یک جنس مخالف صحبت یا حتی شوخی کنیم ادب و احترام و زیر پامون نذاریم!
راحت بودن به معنای شکستن حریمها و بی ادبی نیست!! این خیلی مهمه!!
یک مرز باریک داره که نباید ازش رد بشیم
در کل اگر بازم فرصتش پیش بیاد میرم و در کنار چیزایی که اونجا بود و باب میلم نبود اما به خاطر همین مورد آخری که دیدم و اینکه ادماش میدونستن با هرکسی تا چه حدی باید باشن، بازم میرم