خیالپرداز حرفه ای
عایا میدونید که اگه فکتون درد میکنه میتونه به دلیل کج گذاشتن انگشت شصت پاتون باشه؟؟؟ بله هست 😑 خلاصه که حتی انگشتتونم کج نذارید
درسته خیالباف بودم از بچگی اما خیالاتم بزرگ بودن. مثلا با خودم فکر میکردم میرم دانشگاه و درس میخونم و از کارشناسی به ارشد و بعدم دکتری و بعدم تدریس و.. همشم تو دانشگاه فردوسی اما از همه خیالاتم فقط همین دانشگاهش محقق شد
واقعیت این بود که درس خوندن و دوست داشتم اما از رشته ی تحصیلیم تو دبیرستان متنفر بودم و تو دانشگاهم اصلا خوشم نمیومد.. اما رفتم به یک دلیل مهم اونم اینکه اگر دانشگاه نمیرفتم خیای زود ازدواج میکردم.. مقوله ای که حقیقتا همیش ازش فراری بودم و حس بدی داشتم
ما با این تفکر بزرگ شدیم که هرچقدرن درس بخونی و بهترین کارم پیدا کنی باید اخرش بشی یه زن خونه دار و شوهر و بچه تو جمع کنی و اشپزی و خونه تکونی کنی
اصلا بهترین کار دنیاهم که داشته باشی بعد ازدواج باید بذاری کنار چون اولویت زندگیته!! اگه شوهرت نخواد نباید کار کنی یا درس بخونی... اینارو مامان جان من خیلی جدی تو مخ ما فرو میکرد و مرتب تکرار و تکرار..
این شد که من با همه ی خیالپردازیا و همه نقشه هایی که برای درس و کار کشیده بودم یهو با خودم میگفتم خب اینهمه زحمت و سختی اخرش یکی پیدا بشه بگه بذار کنار! واقعا چه ارزشی داره اونهمه سختی کشیدن؟؟
بخصوص که سر هر مورد کوچکی باید مدتها با پدر جان بحث میکردیم تا رضایت بدن
و همین افکار بعلاوه اینکه " باید صد درصد یه روزی ازدواج کنم و از کجا معلوم چه جور ادمی باشه و بذاره برم سرکار یا نه؟؟؟....منو سالها از زندگیم عقب انداخت