توقعات والدینی
مدتهاست یا بهتره بگم سالهاست برام سواله که " تا کجا باید به پدر و مادر خدمت کرد؟ " تا کجا باید از خودت و خواسته هات بزنی؟ تا کجا باید همه کاراشونو بکنی؟
اصلا معنی نیکی به پدر و مادر چیه؟؟ حد و مرز نداره؟؟
اینکه پدر و مادرا بچه دار میشن تا عصای پیریشون باشه درسته؟؟ ینی یه موجود زنده رو میارن تو این دنیا و انتظار دارن تا پایان عمر مطابق میلشون زندگی کنه؟
اینکه انتظار دارن بچه ها دائم دور و برشون باشن درسته واقعا؟؟
بارها و بارها شنیدم و دیدم که میگن فلانی چند تا بچه دلره الان که پیره هیچ کدوم نیستن و هر کسی یه کشور و شهریه و مادرشون یا پدرشون تنهان و .... بعد میشینن افسوس میخورن به حال اون بچه
مگه اون بچه هم یه موجود مستقل نیست؟؟
مگه حق حیات نداره؟؟ حق زندگی مستقل نداره؟؟
انتظار دارن همیشه و تو هر شرایطی بهشون کمک کنی و در واقع اونارو به خودت ترجیح بدی تا عاقبت بخیر بشی!!
من دخترایی رو میشناسم که پای پدر یا مادر پیر و الزایمری شون موندن و خیلی فرصتا رو از دست دادن و خودشونم شدن آدمای پیر و افسرده..
اصلا این چه برنامه ریزیه که بچه بیاریم تنها نباشیم.. بچه بیاریم عصای دستمون بشه.. بچه بیاریم تو پیری جمعمون کنه..
چرا اینهمه وابستگی؟؟؟
وقتی خدا هست چرا بچه؟؟
مخالف رسیدگی و کمک به پدر و مادر نیستم اما این توقع که بچه ها تا پایان عمر باید در خدمت والدین باشنو نمیتونم بپذیرم
ولی واقعا حدش کجاست؟.