برگ
باز قراره فردا صبح زود پاشم و این مغز نامردم نمیذاره بخوابم
ساعتای ۸ ک نه دلم میخواست درس بخونم نه کار دیگه باز دست به رنگ شدم
یه جا کلیدی یه ماه پیش خریدم برای اتاقم که یه مستطیل سیاهه و روش یه لایه معرق طلایی داشت و زیر معرق جداگانه جای ۷ تا عکس داشت
تصاویرشم از این زن و مردای قاجاری و یه سری شعرای عاشقانه مزخرف بود
خیلی وقت بود تو فکر تغییرش بودم
بالاخره نشستم همه رو از روش کندم و رنگش زدم که بشه قهوه ای تیره
چندتا برگ پارسال با مامی تو پارک دیدم خوشم اومد برداشتم و گذاشته بودم لتی یه دفتر. با خشک شدن رنگ جذاب پاییزیشون از بین رفته بود
نشستم اول پشتاش چسب زدم ک خورد نشه بعد یه لایه چسب چوب با کمی اب رقیق کزدم روشون زدم بعدشم رنگ کردم. سبز قرمز نارنجی قهوه ای زرد قهوه ای روشن
خیلی خوشگل شد
.حالا فقط مونده که بچسبونمشون
و اینگونه شد ک به کل فراموش کزرم اومدم اینجا چی بگم!؟