من اینجام
هر که باشی
هر کجا باشی
هر آنچه که باید داشته باشی..
باز هم روزی دلت تنها یک شانه ی امن میخواهد
رفتن را باید با سکوت آمیخت
برای رفتن نباید خداحافظی کرد..
نباید دست تکان داد
اصلا نباید گفت " میروم"
باید در سکوت راهی شد و آرام آرام رفت
همان اول جاده
یکی دوبار پشت سرت را ببین
اگر دیدی نمی آید دیگر برنگرد
فقط برو..
در سکوت برو
اینگونه کم کم دور میشوی و فراموش
مثل یک روز قبل از آمدنت!
گفتم گرفتارم خدا
گفتی که آزادت کنم
گفتم گنه کارم خدا
گفتی که عفوت میکنم
گفتم خطاکارم خدا
گفتی که میبخشم خطا
گفتم جفا کارم خدا
گفتی وفایت میدهم
گفتم صدایت میکنم
گفتی جوابت می دهم
گفتم ز پا افتاده ام
گفتی بلندت میکنم
گفتم نظر بر من نما
گفتی نگاهت میکنم
گفتم بهشتم میبری؟
گفتی ضمانت میکنم
گفتم که ادعونی بگم
گفتی اجابت میکنم
گفتم که من شرمنده ام
گفتی که پاکت میکنم
گفتم که یارم میشوی؟
گفتی رفاقت میکنم
گفتم ندارم توشه ای
گفتی عطایت میکنم
گفتم دردمندم خدا
گفتی مداوایت کنم
گفتم پناهی نی مرا
گفتی پناهت میدهم...
1...2...3...
فراموش میکنم
و تنها خاطره ای کمرنگ گوشه ی ذهنم می ماند
شاید روزی به یادشان لبخند بزنم
از اینهمه بیخیالی و فراموشی مسرورم