خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

خونه ی من

دوشنبه, ۷ تیر ۱۴۰۰، ۰۲:۳۸ ب.ظ

بیرون بناییه و پر از سر و صداست 

هوا گرمه 

بابا دوست نداره کولر روشن باشه چون سردش میشه! 

حاضرم نیست رو خودش یه پتو بکشه 

من باید سر و صدا رو تحمل کنم ... 

 

من کار دارم 

از صبح سر کارم تا ظهر 

خیلی خسته میشم 

وقتی میام خونه تازه باید فکر تبلیغات و پر کردن سالن باشم 

تماس بگیرم با این و اون 

سوالا رو جواب بدم 

و... 

پایان نامم هم شده قوز بالا قوز 

بعد یهو بچه ها میان 

یا مثلا تولده و باید کیک بپزم .. 

 

روز جمعه میخوام استراحت کنم 

از صبح مشغول کارایی میشم که دوست دارم 

ممکنه یکیشون سر برسه و تا شبم بمونه... 

 

خسته ام بی حوصله ام 

سوال و جواب می کنن 

یا توقع دارن همیشه روی خوش باشی 

یا باهاشون بری فلان جا 

 

خدایا اگه خونه مستقل قراره بهم بدی لطفا زودتر بده 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۴/۰۷
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.