خونه ی من
دوشنبه, ۷ تیر ۱۴۰۰، ۰۲:۳۸ ب.ظ
بیرون بناییه و پر از سر و صداست
هوا گرمه
بابا دوست نداره کولر روشن باشه چون سردش میشه!
حاضرم نیست رو خودش یه پتو بکشه
من باید سر و صدا رو تحمل کنم ...
من کار دارم
از صبح سر کارم تا ظهر
خیلی خسته میشم
وقتی میام خونه تازه باید فکر تبلیغات و پر کردن سالن باشم
تماس بگیرم با این و اون
سوالا رو جواب بدم
و...
پایان نامم هم شده قوز بالا قوز
بعد یهو بچه ها میان
یا مثلا تولده و باید کیک بپزم ..
روز جمعه میخوام استراحت کنم
از صبح مشغول کارایی میشم که دوست دارم
ممکنه یکیشون سر برسه و تا شبم بمونه...
خسته ام بی حوصله ام
سوال و جواب می کنن
یا توقع دارن همیشه روی خوش باشی
یا باهاشون بری فلان جا
خدایا اگه خونه مستقل قراره بهم بدی لطفا زودتر بده
۰۰/۰۴/۰۷