خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تلگرام» ثبت شده است

صبح بعد از اینکه ساعت ۸:۲۰ دقه با مامی جان از پیاده روی برگشتیم خونه، در حین گذاشتن مانتو و شلوارم تو کمد چشمم به پالتو و بارونی و یه سری بافت و مانتوهای صخیمم افتاد و همه رو در کسری از ثانیه ریختم بیرون!

بعدشم کشوی لباسای خونه مو باز کردم و همون برنامه رو رو کشوم پیاده کردم

صبحانه که تموم شد اومدم سروقتشون و با افتخار و عرور و سربلندی و سرافرازی و خلاصه همه ی حسای خوب دنیا لباسارو جمع کردم و به محل بایگانی لباسهای گرم و سرد بردم و بجاشون تمام لباس تابستونیامو آوردم ریختم تو کشو و کمدم

بخاریم که کلا رو شمعک بود فبلا خاموشش کرده بودم و پنجره اتاقمم روزی چند ساعت کلا باز بود . البته این پنجره رو زمستونم باز میکنم

بمحض اینکه لباسام جاسازی شد همچنانکه با یه تیشرت استین کوتاه میچرخیدم حس کردم هوا کمی خنکتر شده!

بعله از پیاده روی اومدیم داغ بودم حالیم نبود! وگرنه از دیشب هوا یکم برگشت

به هر حال چون بازم مشغول آمد و شد و جمع و جور کردن و اینا بودم خیلی توجه نکردم و بعدم رفتیم بیرون و عصری که اومدیم خودمو فوش دادم که خب لااقل اون ژاکت سیاهه رو نگهمیداشتی دیگه!!!

یعنی آسمون فقط منتظر بود من زمستونیامو جمع کنم تا خوووب هوارو سرد کنه!

گرچه که این سرما دوام و قوام چندانیم نخواهد داشت! ضمن اینکه خونه ما به برکت هنر دست مهندساش داخلش از بیرون سردتره! این آخریام که پدر جان لطف فرمودن یه حرکتی زدن که جلوی نورم قششششششنگ گرفته شد


آهان راستی میگن تلگرام تا آخر فروردین قطع دائمی میشه !!! درسته عایا؟؟ حالا اگه شد کجا بریم بساطمونو پهن کنیم باز؟ :))

والا وقت و حوصله چت کردن و گشت و گذار تو کانالا رو که ندارم ولی بخش عظیمی از تبلیغات و اطلاع رسانیمون از همین طریقه دیگه همش از دست میره

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۲۶
سپیدار