خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «در آغوش نور» ثبت شده است



دانشی فراتر از عمیق ترین رویاهایم آنجا وجود داشت
 در قلب کسانی که ساکن آنجا بودند
نقشه ها،راه ها و حقایق در آنجا منتظر ما هستند
بعضی از آنها به قدر ابدیت قدمت دارند
و بعضی از آنها هنوز ساخته نشده اند و ما باید آنها را بسازیم
تنها یک بارقه از چیزهای بهشتی به من نشان داده شد
و من همیشه آن بارقه را چون گنجی بی پایان حفظ خواهم کرد...


در آغوش نور
نویسنده : بتی جین ایدی

خوندن این کتاب 86 صفحه ای رو بهتون پیشنهاد میکنم
با تشکر از جناب یگانه برای معرفی


۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۵ ، ۱۱:۲۹
سپیدار