خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

فرار نکن!!

يكشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۰، ۰۴:۴۰ ب.ظ
وقتی بچه ها کوچیک بودن رفتن انگلیسسالهاست اونجا زندگی میکنن...دخترش به تازگی ازدواج کردهبا یه مرد انگلیسی!! واسه اینکه به شیوه اسلامی عقد کنن پسره حاظر شد مسلمون بشهباباش میگفت پسره از وقتی عقد کردن به دختره میگه:شما که خودتون مسلمونید و منو هم وادار کردین مسمون بشم پس چرا چیزایی که مربوط به دینتون هست رعایت نمیکنین؟؟؟؟دختره گفته بود ما از اونجا فرار کردیم که این کارارو نکنیم دیگه.میخواستیم آزاد باشیم!!!اما پسره که تازه مسلمون شده و خیلی براش جالبه و البته تحقیقم کرده....داره کم کم خانومشو مسلمون میکنه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۸/۲۹
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.