خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

روبوسی!!

شنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۰، ۰۱:۳۸ ب.ظ
نمیخواستم بنویسم ولی خب ...یهو تصمیم عوض شد و دلم خواست بنویسم دیگه بابا یه سفر کاری به اصفهان داشت.3روزه دیشب ساعتای 7:30-8 بود که رسید خونه همیشه یادمه از بچگی بابام زیاد میرفت شهرای دیگه ...و همیشه مامانم دلتنگیش از رفتارش پیدا بود زیاد حوصله نداشت و کمتر میخندید و شوخی میکرد حتی حوصله غذا درست کردن مثل روزایی که بابا بود هم نداشت.... بابا مامان من خیلی رمانتیکن و بیش از حد با هم تفاهم دارن اینقدر که گاهی ما این وسط داغون میشیم آخه یه وقتایی هست که تو یه موقعیتی گیر میکنی و انتظار داری یکیشون لااقل باهات همدردی کنن یا کمکت کنن اما تو خونه ما هیچ وقت از این خبرا نبوده در نتیجه اون مواقع شدیدا احساس بی کسی و تنهایی میکنی و ممکنه توجهت به فرد سوم جلب بشه! البته گاهیم با هم بحث میکنن مث خیلیا اما تا حالا یادم نمیاد دعوای خفن داشته باشن و کار به جای باریک بکشه حتی همون بحثاشونم جلوی ماست.بعد از یکی دو ساعت میبینی باز نشستن با هم میگن و میخندن انگار نه انگار اتفاقی افتاده!!! و اگه احیانا ما تو بحث شرکت داشتیم و از یکیشون طرفداری کردیم اینجا میفهمیم که چه کار بیخودی بوده و الکی اعصاب خودمونو بهم ریختیم در نتیجه مدتهاست که دیگه به هیچ عنوان حتی اگه خودشونم بخوان بنده شرکت نمیکنم خلاصه از اینا بگذریم .... هر وقت بابا از سفر میومد خب ماها میرفتیم تو بغلش و روبوسی و .... ولی همیشه مامان با اینکه میدونستم دلش خیلی تنگ شده و بابا هم همینطور...خیلی معمولی با هم دست میدادن و دیگه تموم ولی اینبار برای اولین بار دیدم بابا بعد از روبوسی با من با مامی هم همین عمل و تکرار کرد البته من خودمو زدم به اون راه و به هوای بردن چمدون بابا از منطقه دور شدم ولی همیشه به این فکر میکردم که چرا پدر و مادرای اکثر ما هیچ وقت محبتشونو جلوی بچه هاشون بهم نشون نمیدن؟؟؟؟؟ وقتی نشون نمیدن زمانهاییم که با هم بحثشون میشه فکر میکنیم واقعا الان از هم متنفرن یا خیلی بیش از حد شاکین و اینجوری گاهی به یه طرف به مرور زمان بدبین میشیم !!! در صورتی که اصلا اینطور نیست چند روز پیشم یه حدیث خوندم که به نظرم از پیامبر (ص) بود اما یادم نیست کجا و از کدوم منبع نوشته بود مرد باید جلوی چشم بچه ها همسرشو ببوسه تا بچه ها محبت کردن و ببینن و یاد بگیرن (یه چیزی تو همین مایه ها بود) البته نه اینکه هر رفتاری جلوی چشم بچه ها انجام بشه به اسم محبت ولی خیلی حرفای محبت آمیز یا همین بوسیدن (فقط از صورت) به روحیه و تفکر و زندگی آینده بچه ها میتونه خیلی کمک کنه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۱/۲۲
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.