خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

پُل

سه شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۱، ۰۹:۲۸ ب.ظ
بالاخره سال تحویل شد فقط یه لحظه بود....و یک سال دیگه رفت عقب یا رب این غافله ی عمر عجب میگذرد.... نمیدونم سالی که گذشت چه طور گذشت برات؟ برای من خیلی سخت! نمیدونم به چیا فکر کردی سراسر این سال؟ من به همه چی از اول تا همین لحظه! نمیدونم کجایی؟ جایی که من هستم و میگن بخشی از بهشت نمیدونم موقع سال تحویل چه حالی داشتی؟ من خیلی دلم گرفت به اندازه 365 روزی که گذشت نمیدونم چه دعایی کردی؟ من برای سلامتیت دعا کردم منم مثل تو از روی این پُل گذشتم اما به سختی....
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۰۱
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.