خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

ســـــــــــــــــــــــــــرد

يكشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۱، ۰۹:۱۶ ب.ظ
به معنای واقعی هوا سرده دیشب 2درجه بالای صفر بوده قوچان سردترین شهر کشور بود دیشب فردا باید خودم و مامی اقدام کنیم جهت بخاری موندم با این چیدمانی که اول تابستون کردم حالا بخاریمو کجا بذارم؟؟؟ احتمالا باید از سقف آویزونش کنم!!!! مامان گلدوناشو از تو حیاط جمع کرده و جز دو سه تاش که خیلی بزرگ بود بقیشون تو اتاق منن صبح که پا میشم و پرده ها رو میزنم کنار تا آفتاب بیافته تو اتاق با دیدن شمع دونیای پشت پنجره واقعا انرژی میگیرم اینا تا بهار مهمون منن از اینا که بگذریم................ این شبا هستن کسایی که جایی ندارن خودشونو از سرما حفظ کنن اون زلزله زده ها که قرار بود تا قبل از شروع فصل سرما خونه دار بشن هنوز تو چادر میخوابن خدایا خودت مراقب همه شون باش این چند شب که اینقدر سرد شده همش تو فکر اونام...اینجا که اینجوریه خدا میدونه اونجا چه وضعیه میرم تو این سایت قشقایی نمیدونم دنبلا چی میگردم؟؟؟ شاید فکر میکنم .............. فکر بی خودیه میدونی؟فقط دلم آتیش میگیره اصلا حالا دیگه چرا باید دنبالش باشم چیزی که از دست رفته دیگه رفته......................ولی من هنوز شب  و روزم و به طرز احمقانه ای باهاش میگذرونم فکر کردم دارم خودمو از زندان میکشم بیرون اما حالا میبینم گرفتار زندانی شدم که هرچی دست و پا میزنم نمیتونم ازش فرار کنم این بی خوابی های شبانه و شایدم این غم مخفی و هر روزه بالاخره یه روزی منو از پا میندازه چرا فکر کردم بعد یه مدت از سرم میپره؟؟؟؟ ................................... فردا آبجی نمیاد...مهمون داره بهتر که نمیاد خودش باعث شد حس من بهش اینجوری بشه هرچند سعی میکنم به روم نیارم ولی یه جورایی همه فهمیدن من از اومدنش خوشحال نمیشم هیچ وقت برام خواهری نکرد همیشه پشتمو خالی گذاشت اما من همیشه دلم براش سوخت و از خودم گذشتم اگه برام خواهر بود ...اگه میتونستم مهم ترین اتفاق زندگیمو بهش بگم....اگه کمکم میکرد هیچ وقت مجبور نمیشدم اینقدر احمقانه از خودم بگذرم فقط به خاطر اینکه اون دلش نشکنه! این بدترین کاری بود که در قبال خودم انجام دادم به خاطر همین بی ملاحظه گیاشه که چندان ازش دل خوشی ندارم آدمی که غیر خودش هیچ کسیو نمیبینه............از وقتی ازدواج کرده فقط خودشو میبینه و شوهرش
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۳۰
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.