خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

احساس کاذب!!

شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۴۵ ب.ظ
راستشو بگم...دلواپس بودم دلواپس میشدم وقتی خبری نمیشد شاید سخت بود اما میدونستم که زنده ام!! آدم زنده دلواپس میشه گاهی برای دیگران امروز هم دوباره دلواپس شدم وقتی شماره رو گرفتم صدایی از پشت خط جواب داد صدای ناشناس پس لابد اشتباه گرفتم آره اشتباه!!! یا شایدم؟؟؟؟ یادم اومد از مرگ میگفت زیاد از مرگ میگفت راحت از مرگ میگفت میگفت مرگ برام یه مساله ی حل شده اس!!! و من مثل همیشه بد بین ...چرا اینقدر از مرگ راحت حرف میزنه؟؟....نکنه؟؟؟؟ گفته بود اگه بمیره من میتونم تماس بگیرم و بگم همکارشم و صدای گریه هارو بشنوم................ میگفت لازم نیس راه دور بیای کافیه دستتو بذاری رو قلبت........... امروز باز دلواپس شدم نکنه؟؟؟؟ نکنه اصلا؟؟؟...........نه حتی فکرشم نمیتونم بکنم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۱۳
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.