تنها در خانه
شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۴۴ ق.ظ
تنهام!
یه صداهایی میاد!!
همش فک میکنم از تو خونه اس
مث صدای روشن بودن بخاری در صورتی که خاموشه
رفتم جفت درا رو قفل کردم
تا یادم میاد زیاد تنها بودم توخونه
و همیشه هم دنبال یه چیزی میگشتم!! یه چیز جدید که میخواستن من نبینمش
خب بچه بودم دیگه ...و ماجراجو
همراه اول ی خاصیت تولدمو بهت تبریک نگفت
یادم باشه اصن دیگه محلش نذارم!
در عوض از شرکت شاتل صبح زنگ زدن و تبریک گفتن و 3گیگ هم بهم حجم رایگان دادن
ای ول
چه زورد زمان گذشتاااااااا فک کردم هنوز ساعت 11 باشه یهو نیگا کردم دیدم 12 هم گذشته!
نزدیک بود سوپ خوشمزه ی مامی ته بگیره
اگه منو به حال خودم بذارن کمتر دلگیرم!
اگه بیش از حد دلسوزی نکنن
اگه بذارن همه چی رو روال پیش بره نه با عجله و زور
اگه به خدا اعتماد داشته باشن که خودش درست میکنه کارارو
اگه فک نکنن خوشبختی مطلقا همونه که تو فکر اوناست
اگه اگه اگه .....
فقط بذارین من یه ذره آرامش داشته باشم
این روزا مدام آرامشم داره فدای آینده ای میشه که معلوم نیس حقیقتا توش آرامشی باشه یا نه!
نقدمو به نسیه فروختن..........
و این یکی از رنجهای دختر بودنه!
۹۱/۰۸/۲۰